چرخش

/CarxeS/

    rotation
    cartwheel
    circuit
    circulation
    gyration
    pivot
    round
    spin
    swing
    swirl
    turn
    whirl

فارسی به انگلیسی

چرخش 180 درجه
volte-face

چرخش انگیز
rotatory

چرخش به دور خود
pirouette

چرخش به دور محور
revolution

چرخش به یک طرف
turnabout

چرخش پذیر
revolvable

چرخش در کشتی بادبانی
tack

چرخش دوربین
pan

چرخش روبه بالا
upturn

چرخش زا
turbine

چرخش سنج
gyroscope

چرخش شمار
cyclometer, tachometer

چرخش گوی در جهت حرکت ان
topspin

چرخش معکوس
reversal

چرخش ناگهانی
quirk

چرخش نما
automatic pilot, gyroscope

چرخش و فرود هواپیما
spin

چرخش کامل
volte-face

چرخش کشت
crop rotation

مترادف ها

trepan (اسم)
انحراف، جهت، چرخش

turn (اسم)
تمایل، گردش، نوبت، استعداد، چرخ، پیچ و خم، قرقره، پیچ، چرخش، پیچ خوردگی، تغییر جهت، گشت ماشین تراش

twirl (اسم)
گردش، چرخش

revolution (اسم)
گردش، اشوب، دور، دوران، چرخش، شورش، انقلاب، دوران کامل، حرکت انقلابی، دور موتور، واگشت

whirl (اسم)
چرخش، گردش سریع، حرکت گردابی

wrest (اسم)
گردش، پیچش، چرخش

wheel (اسم)
دور، چرخ، چرخش، رل ماشین

roll (اسم)
تمایل، گردش، صورت، توپ، لوله، نورد، فهرست، ثبت، غل، چرخش، طومار، فرد، غلتک، نان ساندویچی، چیز پیچیده

tumble (اسم)
اشفتگی، بهم ریختگی، افتادن، چرخش

evolution (اسم)
تحول، سیر تکاملی، تکامل، فرگشت، تکامل تدریجی، چرخش، تغییر شکل، فرضیه سیرتکامل، حرکت دورانی

rotation (اسم)
دوران، چرخش، گردش بدور

wrench (اسم)
تند، اچار، چرخش، اچار فرانسه، عمل تند و وحشیانه، نقشه فریبنده

spin (اسم)
چرخش

swirl (اسم)
چرخش، حرکت چرخشی، چرخ خوری

gyration (اسم)
گردش، چرخش

troll (اسم)
چرخش، غول یا جن ساکن غار و کوه

volte-face (اسم)
چرخش، چرخش به منظور روبرو شدن با حریف

rotational (صفت)
چرخش، دوار، چرخشی، دورانی، گردش بدور

پیشنهاد کاربران

بپرس