چرخ

/Carx/

    circle
    gyration
    ring
    wheel
    firmament
    fate
    fortune

فارسی به انگلیسی

چرخ ابگرد
water wheel

چرخ ابی
water wheel

چرخ اختر
planet

چرخ اختری
planetary

چرخ اسیاب
mill wheel

چرخ اندر چرخ
bearing

چرخ اویزی
suspension

چرخ باد
tornado, whirlwind

چرخ باربری
trolley

چرخ بال
helicopter, chopper, whirlybird, copter

چرخ پایی
scooter

چرخ پره دار
paddle wheel

چرخ تراش
lathe

چرخ خورشیدی
daisy wheel

چرخ خیاطی
sewing machine

چرخ دادن
twirl

چرخ دار
wheeled, carter, daisy wheel, wheeled

چرخ دندانه دار
cog, gearwheel, sprocket, cogwheel

چرخ دنده
gearwheel, cogwheel, gear

چرخ دنده با شعاع بی نهایت
rack

مترادف ها

loop (اسم)
خفت، حلقه، چرخ، حلقه طناب، پیچ، گره، چنبر، طناب، حلقه زنی

rhomb (اسم)
معین، چرخ، دایره، لوزی

cycle (اسم)
دوره، دور، چرخ، چرخه، سیکل، دوره گردش، یک سری داستان درباره یک موضوع

turn (اسم)
تمایل، گردش، نوبت، استعداد، چرخ، پیچ و خم، قرقره، پیچ، چرخش، پیچ خوردگی، تغییر جهت، گشت ماشین تراش

axle (اسم)
میل، محور، میله، چرخ، چرخه، اسه، دنده، میله چرخ فرمان

wheel (اسم)
دور، چرخ، چرخش، رل ماشین

cart (اسم)
چرخ، دوچرخه، گاری، ارابه

flywheel (اسم)
چرخ، چرخ لنگر، چرخ طیار، چرخ معدل

wimple (اسم)
خم، چرخ، پیچ، چین و شکن، روسری زنان قرون وسطی

gyrostabilizer (اسم)
چرخ

kestrel (اسم)
چرخ

trindle (اسم)
چرخ، شمع مومی دراز و نوک تیز

strophe (اسم)
چرخ

truckle (اسم)
چرخ

پیشنهاد کاربران

منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
چرخ
چرخ ساخته شده از واژه ترکی از ریشه چوویرمک ( برگرداندن، گردان ) است.
چرخ و چرح ( نان ) از یک ریشه و به معنی گردانده شده، گردان هستند.
نان در ترکی چرح=چورح=چورک=چوویرک= گردانده شده، برگردانده شده
...
[مشاهده متن کامل]

گردان و گردش و گردش زمان در ترکی
گذشته یا گردش زمان:چشمیش، کچمیش،
تغییر سال یا تغییر و گردش: چونمک، چونمح
گرد: کچ، چچ، چش،
چونمیش، چونمک، چچن، کچن، چچن، کچ، چش، چچ
چرخیدن یا گردون:
چونمک:برگشتن، خاموش شدن
چویرمک:چرخوندن، برگردوندن
چویرک، چورک، چرک: چرخون، گردون، نان
چرک=چرح، =چرخ
چویر= برگردون
چویرن: شخص یا چیزی که عمل برگرداندن را انجام میدهد.
چویرنح، چویرنخ: در حالت چرخان، در حالت گردان
چویرح: در حالت چرخان، در حالت گردان قرار گرفتن
�و� و �ی� در چویرح از صامتها و آواهای ترکی است و در زبان فارسی چنین صامت و تلفظی وجود ندارد بخاطر همین از چ وی رح حذف و برای راحتی تلفظ به شکل چرخ درآمده است.
چویرک یا چویرح شده چرخ
چرخ= در حالت گردون بودن، در حالت چرخون بودن، حالت گردون داشتن،
همچنین
تایر:
تکر، تحر، تشر: ترپنمک
ترپن
ترپشن، ترپکن
ترپشدیرمک
( دگیشتیرمک؟؟؟ریشه؟؟؟ )
ترپشدیر، ترپکتیر: تکر، تشر، تهر

چرخ، گردونه
واژه چرخ از بن ریشه هندواروپائی کول kwel یا گردیدن و چرخیدن در فارسی میانه چرگ charg و در اوستا کخر ( در اوستا a در آخر کلمات نوشته ولی خوانده نمیشود ) cakhra یا کردونه ودر سانسکریت ککر cakra و در لاتین circle و انگلیسی سیکل cycle. ( فرهنگ یشه های هند و اروپائی زبان فارسی آریانپور )
🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی:
✅ tire / tyre = چرخ
✅️ hub = توپی چرخ
✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک
✅️ brake = ترمز
✅️ brake lever = دسته ترمز
✅️ brake cable = سیم ترمز
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ handlebar = دسته دوچرخه
✅️ saddle = زین
✅️ seatpost = میله ای که زین روی آن سوار است
✅️ gear = دنده
✅️ chain = زنجیر
✅️ chain ring / chain wheel = حلقه زنجیر
✅️ pedal = پدال
✅️ valve = سوپاپ تلمبه
✅️ rim = طوقه، رینگ تایر

چرخ
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

پارسی باستان: چخرا
پارسی میانه: چخر
پارسی نوین: چرخ
چرخ
آواز = هستی
هستی = شور
شور = چرخ
چرخ = جاودانگی
جاودانگی = رستاخیز
آواز بر پیدایش هستی میشود. ( فکر تان را به پیدایش نماز بگیرید ) که چرا نماز ساخته شده است و همچنان چرا ما ( واژگان و لغات ) میگویم!!
...
[مشاهده متن کامل]

آواز بر پیدایش هستی میشود.
هستی به شور است.
شور بر پیدایش ( چرخ و یا دایره ) میشود.
چرخ بر همبستگی شده و مرکزیت به خود میگیرد.
آواز آتش افروخت.
آتش = جان
آتش به هستی جان بخشید ( باد ) .
باد بر پیدایش آب شد.
آب زمین را شاداب کرده و بر پیدایش زندگی شده.
زندگی مستی شور و هلهله منظم، برابر، سنجیده شده و هموار را میگویند که هر که باید خود باشد و با چهار سو در پیوند سازگار باشد.
چرخ نشان همبستگی است.
هنگام چرخیدن نیروی شگفت انگیز در هسته پیدا میشود که بر نگهدار چهار سو شده و گسترش می یابد.
چرخ نشان جاودانگی میباشد.

چرخ
چرخ = چهار، رخ
چهار = دیوار
چهار = نگهداری
چهار = کوشش، تلاش
چهار = شماره ثبت احوال و یا Life Reference
چهار = نام
نام
۱: نام کاری که از همت خود به دست می آورید.
۲: نام مادر و پدر بر سر ما میگذارند.
...
[مشاهده متن کامل]

۳: نام خانوادگی ( خاندان، قوم، ملیت )
۴: نام جاه ( کابل، تهران، دوشنبه )
مانند:
افسر شاهپور اسکین نجرابی
۱: افسر کارم ( سرمایه )
۲: شاهپور ( خون ) نیرومندی
۳: خاندان، ایل، خیل، قوم، ملیت ( بزرگی ) نشان
۴: نجراب مال من زمین من
چهار = نگهداری سرمایه
چرخ
چرخ یک واژه سره پارسی است که از دو سو خوانده و معنی میدهد.
چرخ 🔄 خرچ
چرخ خوردن خرچ کار دارد ( نیرو Energy ) .
خرچ باید با سنجش باشد.
کار کن سرشته
مزد به دست آر پاکیزه
نگهداری کن مردانه
خرچ کن سنجیده
مزه ببر جاودان
چهار نیرو برای خرچ ساخته شده تا ما آدم باشیم و از چهار سو زیبا مزه ببریم.
چرخ نشان رستاخیز و جاودانگی است و میباشد که از پرچم کاویانی تخارستان و یا بلخ گرفته شده است.
نخستین چرخ را شاه جمشید پیغمبر ساخت که با آن دانه هایی پنبه را از پنبه جدا ساخته و باز به مردم تافتن و بافتن را آموختاند و جان شستن و کالا پوشیدن را و مو نراشیدن و درست کردن مو را برای آدمیان نشان داد.
نخستین چرخ
نخستین بافنده
در فرهنگ ما نخستین چرخ را شاه جمشید پیغمبر برای پاک کردن دانه پنبه برای مردم ساخت.
چرخ خرچ کار دارد.
آتش
باد
آب
خاک
پرچم کاویانی

یکی از تغیراتی که در فارسی اتفاق می افتد این است که معمولا حروف جابه جا می شوند. یا حذف می شوند یا از حرفی به حرف دیگر تبدیل می شوند. مثلا ما بوشهری ها به واژه تلخ، تَهل می گوییم به این صورت که حرف خ را
...
[مشاهده متن کامل]
از آخر کلمه به وسط ( جابجایی ) می آوریم و سپس آن را به ه ( دگردیسی ) تبدیل می کنیم. معمولا در فارسی حرف خ به ه و سپس به س تبدیل می شود. مثلا هاگ می شود خاگ یا خائیدن که همان سائیدن است. یا اینکه احتمالا واژه ای که ما به آن رُخ می گوییم احتمالا همان رُس در زبان لاتین است که یعنی قرمز شاید به همین دلیل ما به صورت هایمان در فارسی رخ می گوییم چرا که به قرمز بودن و پرخون بودن صورت هایمان اشاره می کنیم من احتمال می دهم که چرخ و چهر نیز به همین ترتیبی که در بالا گفتم اول خ آن از آخر به وسط آمده ( تبدیل چرخ به چخر ) و سپس خ در وسط تبدیل به ه شده ( چهر ) شاید به این منظور که صورت انسان گرد و دایره ای است به آن چهره گویند

چرخ: در پهلوی چرگ čarg بوده است. به معنی آسمان
( ( که این چرخ و ماهست یا تاج و گاه
ستارست پیش اندرش یا سپاه ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 225. )
در جایی دیگر می نویسد : ( ( چرخ در معنی کمان سخت و گران است که " تَخش " نیز نامیده می شده است . سعدی " چرخ انداز" را در گلستان در معنی تیری که با چرخ انداخته می شود به کار برده است .
...
[مشاهده متن کامل]

" سالی از بلخ بامیانم گذر بود و راه از حرامیان پر خطر . جوانی به بدرقه همراه من شد ، چرخ انداز ، سلحشور ، بیش زور که به ده تن توانا ، کمان او بزه کردندی و زور آوران روی زمین پشت وی بر زمین نیاوردندی ) ) .
( ( یکی تیر الماس پیکان خدنگ
به چرخ اندرون راندمش بی درنگ ) )
همان ص 432.

گردون
چَرخ ابزاری است گرد که کاربردهای گوناگون دارد ولی نخستین و مهم ترین کاربرد آن کاهش اصطکاک و تسهیل حرکت است. چرخ از مهم ترین یافته های انسان است که در هزاره چهارم ( پیش از میلاد ) در کشور باستانی سومر ساخته شد.
...
[مشاهده متن کامل]

قس
العجلة جهاز دائری یمکنه الدوران حول محوره، بحیث یسهل الحرکة أو النقل أو أداء الشغل فی الآلات. تتغلب العجلة مع قضیب مثبت على الاحتکاک بتسهیل الحرکة عن طریق التدحرج. تستخدم الکلمة بشکل أعم للتعبیر عن الأجسام الدائریة الأخرى التی تدور أو تلف.
محتویات [اعرض]
[عدل]تاریخ
یعود أصل العجلات کما یتوقع إلى سومر القدیمة ( حالیاً فی العراق ) فی الألفیة الخامسة قبل المیلاد، حیث استعملت أصلاً کعجلات صنع الفخار. وصلت العجلات الهند وباکستان مع حضارة وادی الإندوس فی الألفیة الرابعة قبل المیلاد. وجدت قرب الجزء الشمالی من القوقاز قبور عدیدة دفن فیها أشخاص منذ 3700 قبل المیلاد ومعهم عربات ثنائیة ورباعیة العجلات. أقدم تصویر لما یمکن أن یکون مرکبة بعجلات ( فی هذه الحالة عربة بأربع عجلات وقضیبین محوریین ) یوجد على قِدر فخاری وجد فی جنوب بولندا یعود لعام 3500 قبل المیلاد.
وصلت العجلات أوروبا والهند ( حضارة وادی الإندوس ) فی الألفیة الرابعة قیل المیلاد. فی الصین ثبت وجود العجلات واستخدامها فی عربات بعجلتین وحصان حوالی 1200 قبل المیلاد، وإن کان باربییری - لو اقترح وجود عربات صینیة بعجلات عام 2000 قبل المیلاد. فیما هل کان هناک "اختراع مستقل للعجلة" فی شرق آسیا أم أن المفهوم عبر إلى هناک عبر جبال الهیمالایا سؤال مفتوح، بل لقد اقترح أن تعریف الصین بالعجلة کان من خلال الفاتحین الذین قادوا العربات الثنائیة العجلات، والذین یحتمل أن لهم علاقة ببدایة عائلة شانج ( نحو العام 1700 ) [1].
یحاجج بعض علماء الآثار لفکرة الأصل الأوروبی للدولاب مع المحور. یُزعم أن العومل الطبیعیة لأوروبا ( حیث السهول ذات السطوح القاسیة التی یصعب جرّ الحمولات الثقیلة علیها، وتوفّر کمیات من خشب الأشجار استعملها حرفیون مهرة فی کل مجالات الحیاة ) وفرت أفضل ظرف لاختراع دولاب للاستخدام فی النقل. حیث یمکن من التسلسل الزمنی لأقدم المعروف من العیّنات والتمثیلات للعجلات والمرکبات ذات العجلات رؤیة أن الاختراع قد تم فی أوروبا فیما لا یتأخر عن النصف الأول من الألفیة الرابعة.
[عدل]تأثیل
کلمة دولاب کلمة مرکبة من دولا أی الإناء وآب وهو الماء بالفارسیة؛ إذ کانت اسما للناعورة التی تدیرها دابة فتسقی. [2]
[عدل]صناعة أولى الدوالیب الهوائیة
عام 1845 تمکن الأمریکی جون دنلوب من اکتشاف الدوالیب الهوائیة وتلاه الفرنسی ادوار میشلان عام 1895 حیث تمکن من صنع الدوالیب فی سیارة سباق من مدینة باریس إلى مدیتة بوردو الفرنسیة وفی عام 1948 أنتج میشلان فی فرنسا الدوالیب القطریة رادیال إنتاجا تجاریا.
[عدل]بدائل
هذا القسم فارغ أو غیر مکتمل، مساعدتکم مرحب بها!
[عدل]استخدام العجلة کرمز
أصبحت العجلة، ثقافیاً وروحیاً، تشبیهاً قویاً لدورة أو تکرار منتظم ( مثل التشاکرا، والتناسخ، والین والیانج، وغیرها ) .
تستخدم العجلة المجنحة کرمز للتطور، حیث تظهر فی کثیر من السیاقات منها ختم باناما وشعار دوریة الطرق العامة فی أوهایو.
[عدل]انظر أیضا
دولاب جنیف
[عدل]هوامش
^ Gwynne Dyer, p. 159
^ ( أدى شیر، ص. 65 )
[عدل]مراجع
أدى شیر. الألفاظ الفارسیة المعربة. الطبعة الثانیة 1987 - 88
Dyer, Gwynne; War: the new edition, Vintage Canada Edition, Randomhouse of Canada, Toronto, ON
تصنیفان: صناعات میکانیکا
قس
Tekerlek ya da teker, dairesel bir formu olan ve genellikle bir eksen ( bazen dingil ) etrafında dönme yeteneği ile çoğunlukla bir yükün bir yerden bir yere hareketini kolaylaştırmak amacıyla kullanılan araç. Yekpare, parçalı veya merkezden dışarıya parmaklıklı ( İng: spoked ) yapıda olabilir.
En yaygın örneklerine taşımacılıkta kullanılan araçlarda rastlanmaktadır. Çalışma prensibinin en temel açıklaması bir dingil ile birlikte yaptığı dönme hareketi sayesinde sürtünme kuvvetini yenmek biçiminde yapılabilir. Tekerleğin dönme hareketini yapabilmesi için mutlaka yer çekimi kuvveti ya da bir başka dış kuvvete maruz kalması gerekmektedir.
[değiştir]Tarihçe
En eski tekerlek, yaklaşık 5. 000 yıl önce mezapotamyada yapılmıştır. Tekerlek ile ilgili en eski kayıt, M. Ö. 3. 500 yıllarına ait tekerlekli bir kızağı resmeden Sümer ( Erech ) piktogramıdır. Tekerlek fikri muhtemelen kütüklerin kolayca yuvarlanarak taşınması amacıyla kullanılmasından doğmuştur. Bilinen en eski tekerler, bir kazık üzerine geçirilmiş üç tahta diskten oluşur. [1]
[değiştir]Kaynakça
^ "Tekerlek. " Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Online. Encyclopædia Britannica Inc.
[[nn:Hjul]
Kategori: Tekerlekler
قس
A wheel is a circular component that is intended to rotate on an axle. The wheel is one of the main components of the wheel and axle which is one of the six simple machines. Wheels are also used for other purposes, such as a ship's wheel, steering wheel and flywheel.
Wheels, in conjunction with axles, allow heavy objects to be moved easily facilitating movement or transportation while supporting a load, or performing labor in machines. Common examples are found in transport applications. A wheel greatly reduces friction by facilitating motion by rolling together with the use of axles. In order for wheels to rotate, a moment needs to be applied to the wheel about its axis, either by way of gr . . .

چرخ یا بالابان ( Saker falcon ) با نام علمی Falco cherrug یکی از گونه های بزرگ تیره شاهینیان ( Falconidae ) است.
چرخ بزرگترین شاهین بومی ایران است. طول بدن آن از ابتدای خم بال تا انتهای دم در حالت معمولی از 38 سانتی متر تا 43 سانتی متر متغیر است و در حالات بسیار استثنایی به 47 سانتی متر نیز می رسد. به این اندازه رسیدن چرخ بستگی به پارامترهای زیادی از جمله مساعد بودن شکارگاه، جوانی والدین و نوع زیر گونه این پرنده دارد. اما عموما طول پرندگان بومی ایران به زحمت از 43 سانتی متر ( از ابتدای خم بال تا انتهای دم ) تجاوز می کند. در تیره شاهینیان پرندگان ماده بزرگ تر از نرها هستند. به طور تقریبی می توان گفت اندازه هایی مابین 38 - 40 سانتی متر و از 40 سانتی متر به بالا ماده هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

پرندگانی که روی گستره مرزی تشخیص نر و ماده از لحاظ اندازه قرار دارند را می توان از روی بزرگی سر و پنجه ها تشخیص داد. پرندگان ماده سری کوچک تر و پنجه هایی کلفت تر دارند. اما از لحاظ رنگ آمیزی تفاوتی بین نر و ماده وجود ندارد.
دم این پرنده نسبتا بلند و دارای بال هایی دراز و نوک تیز است. طول بال های این شاهین بزرگ بین 105 تا 129 سانتی متر متغیر است. این پرنده گونه مهاجر است و در فصول سرد سال به مناطق گرم تر مهاجرت می کنند. به این پدیده اصطلاحا زمستان گذرانی گفته می شود. تمامی زیر گونه های این پرنده مهاجرت دارند، حتی پرندگان بومی نیز این کار را انجام می دهند؛ اما مسافتی که مهاجرت می کنند بسیار کمتر از پرندگان دیگر است.
زیست گاه
در حقیقت چرخ را می توان شکارچی روز زی علفزارهای وسیع دانست. اما این امر بدین معنی نیست که این پرندهن در کوهستان و کوهپایه ها دیده نمی شود. در واقع استپ را اولین و اصلی ترین زیستگاه این پرنده قلمداد می کنند. اگر بالابانی در شکاف صخره ای تخم گذاری کرده باشد؛ یقین بدانید این لانه مشرف به دشت وسیعی است. دلیل این امر نیز بسیار واضح است: به دلیل مورفولوژی خاص این پرنده که شامل بال های بلند و نوک تیز است؛ قدرت شکار در مناطق جنگلی پردرخت را ندارد.
پراکندگی جغرافیایی در دنیا
گاهی اوقات به این پرنده، شاهین بیابان ( Desert falcon ) اطلاق می شود. پراکندگی جغرافیایی چرخ از اروپای غربی تا شمال کره و از مرزهای جنوبی جنگل های تایگا سیبری تا بیابان ها و استپ های مرتفع خاورمیانه و تبت است، چرخ در حقیقت یک پرنده بیابانی و نیمه بیابانی است.
پراکندگی جغرافیایی در ایران
در فصل مهاجرت این پرنده در تمامی نقاط ایران به جز مناطق جنگلی دیده می شود؛ بالابان هایی که در ایران تولید مثل می کنند د رتمامی نقاط ایران به جز نواحی جنوبی استان های سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر وجود دارند. اما در بعضی از مناطق مانند نواحی شمال شرقی ( استان های گلستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی و سمنان ) ورشته کوه های زاگرس تولید مثل آنها بیشتر است. در بقیه مناطق ایران و به خصوص استان تهران نیز این پرنده تولید مثل می کند.
رژیم غذایی
این پرنده شکاری پستانداران و پرندگان کوچک تا متوسط را در طبیعت شکار می کند. رژیم غذایی چرخ در وحش بسیار متنوع است. این پرنده از خانواده موش ها Muridae شامل موش ها ، هامسترها، ول ها و عمدتا جربیل ها، خانواده سنجاب ها Sciuridae، تیره کبوتریان columbidae راسته سوسمارها order sauria وعمدتا خانواده آگاماهاAgamidae، حشرات مناطق استپی مانند ملخ و بسیاری دیگر از جانوران در رژیم غذایی خود استفاده می کند. میزان مصرف از هر یک از این منابع غذایی بسته به سن پرنده ومنطقه زیست آن متفاوت است. برای مثال بالابان ماده در سه روز اول خارج شدن جوجه ها از تخم فقط آنها را با حشراتی مانند ملخ و آگاماها تغذیه می کند. چرا که گوشتی زودهضم و مقوی برای جوجه ها دارند. یکی دیگر از موارد، منطقه زیست این پرنده است. اگر چرخ در مناطقی زیست کند که در آن موش به وفور یافت شود، بیشتر به شکار آنها می پردازد.
اما مطلبی که در این باب اهمیت دارد این است که تقریبا در بین تمامی بالابان ها جدا از زیرگونه و مناطق زیستشان ول ها Arvicolinae و جربیل ها Gerbillinae سهم بسیار عمده ای در رژیم غذایی این پرنده شکاری دارند.
لانه سازی Nesting
فصل جفت گیری این پرنده از اواسط اسفند ماه تا اوایل فروردین ماه در ایران است که البته با توجه به شرایط آب و هوایی دارای تلرانس 15 روزه است در فصل جفت گیری این شاهین بزرگ لانه سازی نمی کند وترجیح می دهد از لانه هایی که توسط سایر پرندگان مانند کلاغ سیاه Ravens، کورکور سیاه Black kite، سارگپه پا بلند long - legged buzzard، عقاب شاهی Imperial Eagle، و یا حتی لانه هایی که به دست بشرت ساخته شده اند Artificial nest استفاده کند.
در بسیاری از مناطق کشورمان سرزمین های استپی وسیعی وجود دارند. پوشش گیاهی شامل رستنی های کوتاه قامت است و تا جایی که چشم کار می کند از این گیاهان دیده می شود. در این بیابان ها، ظرفیت بسیار بالایی برای زندگی پستانداران و پرندگان کوچک وجود دارد و لیکن لانه های مناسب برای پرندگان شکاری در محدودیت قرار دارد. در این گونه استپ ها است که چرخ falco cherrug روی زمین لانه می سازد.
به علت عدم وجود مکانی مناسب برای لانه سازی و در دسترس بودن فراوان دکل های برق در سالیات اخیر بالابان ها روی آنها تولید مثل می کنند. این پدیده برای ادامه نسل این گونه بسیار مضر است. وجود میدان های مغناطیسی قوی در حوالی دکل های برق و خطوط انتقال آن ، اثرات سویی روی جوجه ها و حتی والدین می گذارد و در سالیان آینده قدرت باروری آنها به شدت تهدید می شود. حتی این مسدان های قوی مغناطیسی ممکن است در سال اول نیز از تبدیل شدن تخم ها به جوجه جلوگیری کند.
این پرنده در هر سال بین 1 تا 6 تخم میگذارد و 28 تا 32 روز روی آنها می خوابد. طی این مدت ماده توسط نر تغذیه می شود. در حالت خاصی مخصوصا در هنگام غذا خوردن ماده دیده شده اس . . .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس