چرب کردن


    anoint
    grease

فارسی به انگلیسی

چرب کردن گوشت روی اتش
baste

مترادف ها

baste (فعل)
شلاق زدن، چرب کردن، نم زدن

lubricate (فعل)
چرب کردن، روغن زدن، روان کردن، لیز کردن

grease (فعل)
چرب کردن، رشوه دادن، روغن زدن

dub (فعل)
چرب کردن، فیلم را دوبله کردن، تفویض مقام کردن، دوبل کردن

liquor (فعل)
چرب کردن، مشروب خوردن یاخوراندن، با روغن پوشاندن، مایع زدن، مشروب زدن به

پیشنهاد کاربران

بپرس