lard
چرب و نرم
/Carbonarm/
oily
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
براق، صاف، شفاف، نرم، صیقلی، چرب و نرم
پر حرف، سلیس، روان، چرب و نرم
چرب، روغنی، چرب و نرم، مداهنه امیز
پیشنهاد کاربران
چرب و نرم : [عامیانه، اصطلاح] غذای پر روغن و خوشمزه، سخن دلنشین، آدم متملق.
حسابی، چشمگیر، فراوان
دستمزدِ چرب و نرم
شغل چرب و نرم ( آب و نان دار )
طعمه چرب و نرم
دستمزدِ چرب و نرم
شغل چرب و نرم ( آب و نان دار )
طعمه چرب و نرم