چاپلوسی

/CAplusi/

    flattery
    eyewash
    soft soap
    lip service
    obsequiousness
    subservience
    sycophancy

فارسی به انگلیسی

چاپلوسی کردن
soft-soap, curry, butter, fawn, court, flatter, toady

مترادف ها

praise (اسم)
تحسین، ستایش، پرستش، نیایش، چاپلوسی، تعریف، تمجید، رجز، خوشامد گویی صمیمانه

adulation (اسم)
پرستش، چاپلوسی

flattery (اسم)
چاپلوسی، خوشایند، خود ستایی، خوشامد، خوش آمد، تملق

lip service (اسم)
چاپلوسی، تملق

subservience (اسم)
کمک، چاپلوسی، تملق، زیر زاوری

sycophancy (اسم)
چاپلوسی، تملق، کاسه لیسی

blarney (اسم)
چاپلوسی، زبان چرب و نرم

grease (اسم)
چاپلوسی، روغن، مداهنه، چربی، گریس، روغن اتومبیل

cajolement (اسم)
چاپلوسی، گول، ریشخند

cajolery (اسم)
چاپلوسی، ریشخند کردن، گول، ریشخند، مداهنه

toadyism (اسم)
چاپلوسی، مداهنه، تملق، کاسه لیسی

subserviency (اسم)
کمک، چاپلوسی، تملق، زیر زاوری

soft soap (اسم)
چاپلوسی، تملق

fraise (اسم)
چاپلوسی، ولوله، اره مدور

wagtail (اسم)
چاپلوسی، نوعی گنجشک

پیشنهاد کاربران

لوسانه
خوش رقصی
لهجه و گویش تهرانی
تملق و چاپلوسی
مثل نماینده کلاس
مداهنه. . . . داهن. . . . تملق. . . . . پاچه خواری. . . .
سگ زبانی. [ س َ زَ ] ( حامص مرکب ) چاپلوسی و تملق :
خواند سگ را بسگ زبانی خویش
سگ دویدش بمهربانی پیش.
نظامی.
داشاق بازی
خوش خدمتی
چرب زبانی
خود شیرینی
تملق، چرب زبانی، مداهنه، دم لابه، کرنش، دم لیسه، خایه مالی، مجیزگویی، کرنش گری، تبصبص، تصلف
تملق
خودشیرینی
موس موس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس