soft-soap, curry, butter, fawn, court, flatter, toady
چاپلوسی
/CAplusi/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تحسین، ستایش، پرستش، نیایش، چاپلوسی، تعریف، تمجید، رجز، خوشامد گویی صمیمانه
پرستش، چاپلوسی
چاپلوسی، خوشایند، خود ستایی، خوشامد، خوش آمد، تملق
چاپلوسی، تملق
کمک، چاپلوسی، تملق، زیر زاوری
چاپلوسی، تملق، کاسه لیسی
چاپلوسی، زبان چرب و نرم
چاپلوسی، روغن، مداهنه، چربی، گریس، روغن اتومبیل
چاپلوسی، گول، ریشخند
چاپلوسی، ریشخند کردن، گول، ریشخند، مداهنه
چاپلوسی، مداهنه، تملق، کاسه لیسی
کمک، چاپلوسی، تملق، زیر زاوری
چاپلوسی، تملق
چاپلوسی، ولوله، اره مدور
چاپلوسی، نوعی گنجشک
پیشنهاد کاربران
زیر آب زنی
واژه چاپلوس و چاپلوسی ( به انگلیسی: Flattery ) ( در زبان هندی:चापलूसी करना ( /cāpalūsī karanā/ ) ) به همان معنای مصطلح در ایران: تملق، تملق گویی، یک واژهٔ هندی است که ریشهٔ سانسکریت دارد و در محاورات هند امروز، مشتقات فراوانی از این واژه مورد استفاده است.
... [مشاهده متن کامل]
منابع ها.
Colins Dictionary: चापलूसी करना
GyanApp Hindi Dictionary: चापलूसी का अंग्रेज़ी में मतलब
پژوهشهای لغوی، ص۱۶۵ - چاپلوس
Regier, Willis Goth. In Praise of Flattery ( Lincoln: University of Nebraska Press, 2007
فرهنگِ سَنسکریت - فارسی
... [مشاهده متن کامل]
منابع ها.
Colins Dictionary: चापलूसी करना
GyanApp Hindi Dictionary: चापलूसी का अंग्रेज़ी में मतलब
پژوهشهای لغوی، ص۱۶۵ - چاپلوس
فرهنگِ سَنسکریت - فارسی
لوسانه
خوش رقصی
لهجه و گویش تهرانی
تملق و چاپلوسی
لهجه و گویش تهرانی
تملق و چاپلوسی
مثل نماینده کلاس
مداهنه. . . . داهن. . . . تملق. . . . . پاچه خواری. . . .
سگ زبانی. [ س َ زَ ] ( حامص مرکب ) چاپلوسی و تملق :
خواند سگ را بسگ زبانی خویش
سگ دویدش بمهربانی پیش.
نظامی.
خواند سگ را بسگ زبانی خویش
سگ دویدش بمهربانی پیش.
نظامی.
داشاق بازی
خوش خدمتی
چرب زبانی
خود شیرینی
خود شیرینی
تملق، چرب زبانی، مداهنه، دم لابه، کرنش، دم لیسه، خایه مالی، مجیزگویی، کرنش گری، تبصبص، تصلف
تملق
خودشیرینی
موس موس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)