چاپلوس

/CAplus/

    fawner
    flatterer
    obsequious
    smooth-tongued
    subservient
    sycophant
    double-faced
    smarmy
    unctuous
    lackey
    menial
    yes man
    sycophantic

مترادف ها

blandishment (اسم)
نوازش، ریشخند، چاپلوس

toady (اسم)
چاپلوس، متملق، کاسه لیس

bootlick (اسم)
چاپلوس

truckler (اسم)
چاپلوس، حرکت دهنده یا غلتاننده چرخ

smooth-tongued (صفت)
چاپلوس، خوش بیان، چرب زبان

flattering (صفت)
چاپلوس

servile (صفت)
پست، چاپلوس، دون، شایسته نوکران

sweet-mouthed (صفت)
چاپلوس

subservient (صفت)
پست، تابع، سودمند، مادون، چاپلوس، متملق

obsequious (صفت)
فرمانبردار، چاپلوس، متملق

پیشنهاد کاربران

واژه چاپلوس یک واژه کاملا پارسی است در ترکی می شود ففلیجه واژه چاپلوس صد درصد پارسی است.
خوش آمدگوی . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] ( نف مرکب ) خوش آمدگو. متملق . چاپلوس . متبصبص . مزاج گوی . ( یادداشت مؤلف ) : ضیافت خور خوش آمدگوی باشد. ( جامعالتمثیل ) .
شارلاتان
Sychophant میسه چاپلوس و صفتش Sychophantic
کلمات دیگه ای هم هست مثل
Apple - polisher خیلی مودبانه نیست
Ass kisser
Boot licker
Flatterer
obsequious
Fawner
Arse - licker
Bum - sucker
لوسانه
چاپلوسیدن
Apple polisher
کسی که به دلیل منافع خود و با اغراق فراوان از فرد دیگر تعریف و تمجید نماید و به تزویر به طرفداری از او برخیزد
فردی که با زبانش دیگران را فریب می دهد
بسیارآموزنده وکامل بامترادفهای کارا.
کاسه لیس
شاعر کوس شعر سرا. .
سراینده کوس شعر
پرداخت بیضه و ماساژ آن خایه مالی کنایتاً میگویند.
چاپلوسی کار هر نامردنیست
مرد میخواهد بمالد خایه را.
اشعار هجو معاصر است
کسیکه هنرش چاپیدن و لیسیدن کاسه کوزه لشکر است ولی عاری از هنر جنگ و نبرد است . و حق دلاوران را می چاپد ولی کم کم این واژه از رزمگاه بدربار و از دربار به تمام دیوان های دولتی و از انجا به تمام ارکان راه
...
[مشاهده متن کامل]
پیداکرد به حدی که امروزه میگویند. هنر روز دنیا شده است. ولذا چنان شده که هروقت کسی خیلی ناز یا تملق میگوید میگویند خودت را لوس نکن لوس نکن یعنی چاپلوسی نکن

خود شیرینی
Oily smile
apple polisher = flatterer
چاپلوس، متملق، مجیزگو، کاسه لیس، بادنجان دور قاب چین، پاچه خار
لیوه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس