ریشه یِ ایرانی - آریاییِ واژه یِ " چاپار" :
ما در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " چابوک:čabūk =چاب. وک" را داشته ایم که از تکواژ " چاب" به همراهِ پسوندِ کُناکیِ " - وک" بهره گرفته شده است بمانندِ " سبوک ( سبُک ) ، ترازوک، گَزوک و. . . " . همچنین ما در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " چابوکیه:čabūkih = چاب. وک. یه " را داشته ایم که همان واژه یِ " چابُکی" در زبانِ پارسیِ نوین است. تکواژِ " چاب" به روشنی با " چاپ" در " چاپار" همریشه است. همچنین ما در زبانِ سانسکریت واژگانِ " cāplaya، cāpala " را به چمِ " چابُکی، فرزی، زودجُنبی، تیزی و تندی و. . . " و واژه یِ " capalāyatc " را به چمِ " جَستن، جهیدن" داشته ایم که به روشنی این واژگان همریشه با " چاب، چاپ، چابوک ( چابک ) ، چاپار" هستند. این واژگان همگی ایرانی هستند.
... [مشاهده متن کامل]
. . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشتها:
1 - رویبرگهایِ 24 و 38 از نبیگِ " فرهنگ سَنسکریت - فارسی" - پوشینه ( =جلد ) دوم ( جلالی نائینی )
2 - رویبرگهای 21 و 153 از نبیگِ " فرهنگنامه کوچک پهلوی" ( دیوید مک کنزی )
( به فرنگاره ( =تصویر ) هایِ زیر نگاه کنید. )
ما در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " چابوک:čabūk =چاب. وک" را داشته ایم که از تکواژ " چاب" به همراهِ پسوندِ کُناکیِ " - وک" بهره گرفته شده است بمانندِ " سبوک ( سبُک ) ، ترازوک، گَزوک و. . . " . همچنین ما در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " چابوکیه:čabūkih = چاب. وک. یه " را داشته ایم که همان واژه یِ " چابُکی" در زبانِ پارسیِ نوین است. تکواژِ " چاب" به روشنی با " چاپ" در " چاپار" همریشه است. همچنین ما در زبانِ سانسکریت واژگانِ " cāplaya، cāpala " را به چمِ " چابُکی، فرزی، زودجُنبی، تیزی و تندی و. . . " و واژه یِ " capalāyatc " را به چمِ " جَستن، جهیدن" داشته ایم که به روشنی این واژگان همریشه با " چاب، چاپ، چابوک ( چابک ) ، چاپار" هستند. این واژگان همگی ایرانی هستند.
... [مشاهده متن کامل]
. . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشتها:
1 - رویبرگهایِ 24 و 38 از نبیگِ " فرهنگ سَنسکریت - فارسی" - پوشینه ( =جلد ) دوم ( جلالی نائینی )
2 - رویبرگهای 21 و 153 از نبیگِ " فرهنگنامه کوچک پهلوی" ( دیوید مک کنزی )
( به فرنگاره ( =تصویر ) هایِ زیر نگاه کنید. )
نخست باید بگویم.
چاپار به معنی ( چهار پای ) خانه به معنی مکان.
مکان چهارپایان.
/: و دوست عزیزی که می گوید از زبان هخامنشی ( پارسی باستان ) هیچ چیزی در زبان پارسی نو نمانده بگویم که.
... [مشاهده متن کامل]
همین واژه پارسی.
راست، چپ، درست، دختر، پسر، برادر، خواهر، . . . . .
البته در گذشته به گونه دیگری بیان میشد.
خواهش میکنم برای بالا بردن زبان تورچی زبان ایرانی رو مسخره نکنید آغای دانشمند.
چاپار به معنی ( چهار پای ) خانه به معنی مکان.
مکان چهارپایان.
/: و دوست عزیزی که می گوید از زبان هخامنشی ( پارسی باستان ) هیچ چیزی در زبان پارسی نو نمانده بگویم که.
... [مشاهده متن کامل]
همین واژه پارسی.
راست، چپ، درست، دختر، پسر، برادر، خواهر، . . . . .
البته در گذشته به گونه دیگری بیان میشد.
خواهش میکنم برای بالا بردن زبان تورچی زبان ایرانی رو مسخره نکنید آغای دانشمند.
پاسخ به کاربر یاسین:
آخه بیسواد، در زمان هخامنشیان به آن، pirradazish می گفتند که pirra همان ( فرا ) هست و dazish با واژه ( تاختن، تاخت و تاز ) همبسته و مرتبط است و یونانی ها هم به این نوآوری پارسیان، آنگاریون می گفتند. بیشتر در دوره صفویان واژه چاپار و چاپارخانه به کار رفته است که همان واژه چاپار از واژه ( چارپای ) در زبان پارسی کرفته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
نیازی نیست اورهان نه ببخشید یاسین بیسوادیت را همه جا جار بزنی.
آخه بیسواد، در زمان هخامنشیان به آن، pirradazish می گفتند که pirra همان ( فرا ) هست و dazish با واژه ( تاختن، تاخت و تاز ) همبسته و مرتبط است و یونانی ها هم به این نوآوری پارسیان، آنگاریون می گفتند. بیشتر در دوره صفویان واژه چاپار و چاپارخانه به کار رفته است که همان واژه چاپار از واژه ( چارپای ) در زبان پارسی کرفته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
نیازی نیست اورهان نه ببخشید یاسین بیسوادیت را همه جا جار بزنی.
این خیلی خوبه ممنونم از کسی که این را درست کرده
عینی بی بهاییانی
دیوان برید