چانه زدن


    bargain
    dicker
    haggle
    spar

مترادف ها

bargain (فعل)
چانه زدن، خریدن، خریداری کردن

chaffer (فعل)
چانه زدن، وراجی کردن، چانه، مبادله کردن

haggle (فعل)
بریدن، چانه زدن، اصرار کردن

higgle (فعل)
چانه زدن، برای سودجویی بحی کردن

پیشنهاد کاربران

haggle
چس پس . [ چ ُ پ ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) چانه ٔ بیجا زدن . ( آنندراج ) . رجوع به چس و پس شود.
انجام عملی یا گفتن حرفی به قصد رسیدن به سود شخصی
Chaffer
کد و کاش. [ ک َ دُ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) چک و چانه. مِکاس. مُماکَسَه. ( یادداشت مؤلف ) .

بپرس