bargain (فعل)چانه زدن، خریدن، خریداری کردنchaffer (فعل)چانه زدن، وراجی کردن، چانه، مبادله کردنhaggle (فعل)بریدن، چانه زدن، اصرار کردنhiggle (فعل)چانه زدن، برای سودجویی بحی کردن
haggleچس پس . [ چ ُ پ ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) چانه ٔ بیجا زدن . ( آنندراج ) . رجوع به چس و پس شود.انجام عملی یا گفتن حرفی به قصد رسیدن به سود شخصیChafferکد و کاش. [ ک َ دُ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) چک و چانه. مِکاس. مُماکَسَه. ( یادداشت مؤلف ) .+ عکس و لینک