چاره جویی

/CArejuyi/

    countermeasure
    deliberation
    seeking a remsdy

پیشنهاد کاربران

تدبر
معنی میشه :پیدا کردن راه حل برای مشکل
به دست و پا افتادن ؛ تقلا کردن. چاره جوئی کردن.
در حیلت افتادن ؛ در حیلت واقع شدن. در پی چاره شدن : محمودیان چون این حدیث بشنودند، سخت غمناک شدند و در حیلت افتادند تا افتاده برنخیزد. ( تاریخ بیهقی ص 235 ) .
چاره اندیشی
ریحانه جان گیرنده هارو روشن کنى میفهمى!
چاره اندیشى. تدبیر. متوجه شدى؟
دقیق معنی رابنویسید
من اصلاً نفهمیدم. واقعا که.

پیدا کردن راه حل

بپرس