پیک نیک

/piknik/

    clambake
    picnic

فارسی به انگلیسی

پیک نیک برای کباب کردن گوشت
roast

پیک نیک رفتن
picnic

مترادف ها

clambake (اسم)
اجتماعی در خارج، پیک نیک

picnic (اسم)
پیک نیک، گردش دسته جمعی

پیشنهاد کاربران

پیک نیکی ، ، ، در حال حاضر معنی اجاق کوچک سفری می دهد در قدیم شاید قبل ورود کپسولهای گاز معنی تفریح و گردش جمعی و و و میداد
گردشِ دَر و دشت ( بر بنیادِ یکی از پیشنهادهای ایرزاد در بالا )
پیک نیک
بِدَر = به دَر رفتن : دَر = دَشت
گشت و گُذار ، گُلگَشت ، دَر و دَشت، بیرون از شهر ،
سَفَرَک، سَفَرچه، سُفره سَفَر ، باغ سُفره، باغ گشت ،
پیراشهر ، دُور و اطراف ، دُور و بَر ، کوه و دشت ،
طبیعت نشینی ، به دَشت/ بِدَشت، کنار آب و درخت
پیک نیک. از فرانسه - آلمانی. گلگشت دشت و دمن. می تواند فردی باشد، خانوادگی، دوستانه، کاری یا جمعی، چون سیزده بدر ایرانیان م.