پیمایش


    survey
    measure
    measurement
    surveying
    dosage
    scud

فارسی به انگلیسی

پیمایش پذیر
measurable

پیمایش ناپذیر
immeasurable

پیمایش کردن
survey

مترادف ها

calibration (اسم)
درجه بندی، پیمایش

gauging (اسم)
پیمایش

scaling (اسم)
پیمایش، مقیاس گذاری

mensuration (اسم)
پیمایش، اندازه گیری

پیشنهاد کاربران

نا ایمن بودن
پیمایش را وصف کردن :؟ =راه رفته شده را باز گردیدن ؛؟!مسیر طی شده را دوباره طی کردن ، :؟از خانواده ویرایش کردن ، ؛؟باز نگریستن ، ( در کنحه مطلب رفتن، ؛؟ عمیق ودر باطن درون رفتن و افزایش دقت بیشتر در جهت
...
[مشاهده متن کامل]
مسیر طی گشته را تا به یقین رسیدن ) ، از لحظه ای غفلت و ندیدن پدیده ایکه شک و تردید و دو دلی ومجهولات ومبهمات که سرانجامش بازدارنده گی در یافتن کمال وناتوانی در گذرکردن از قله معرفت و نرسیدن به جایگاه رستگاری یافتن نباشد . و چون چنین است ، چنان نیز خواهد شد . بی پیر خرابات مرو ، گر سکندر زمانه باشی.

پیمایش
از آنجاییکه یکی از چم های پیمودن؛طی کردن است و طی کردن یعنی مسافتی را را پشت سر گذرادن است. از این روی من برای مسافت عربی پیمایش را پیشنهاد می کنم.

بپرس