پیمانه

/peymAne/

    gauge
    measure
    measurement
    module
    scale

فارسی به انگلیسی

پیمانه ای
modular

پیمانه بندی
modulation

پیمانه بندی کردن
dose

پیمانه بندی کردن وهیراندن
modulate

پیمانه پذیر
mensurable

پیمانه کردن
measure, to measure

مترادف ها

modulus (اسم)
قدر مطلق، پیمانه، استاندارد، ضریب، فراز خط

measure (اسم)
حد، اقدام، میزان، درجه، مقدار، پایه، اندازه، پیمانه، تدبیر، مقیاس، واحد، وزن شعر، بحر

mete (اسم)
میزان، خط مرزی، کرانه، پیمانه، سنگ مرزی

gauge (اسم)
درجه، وثیقه، اندازه، پیمانه، معیار، مقیاس، گرو، اندازه گیر، وسیله اندازه گیری، مصرف سنج

module (اسم)
حدود، گنجایش، نمونه، پیمانه، واحد، اندازه گیری، اتاقک، نقشه کوچک، واحد اندازره گیری، مقیاس مدل، قسمتی از سفینه فضایی

bushel (اسم)
پیمانه، کیل

yardstick (اسم)
پیمانه، معیار، مقیاس، چوب ذرع

پیشنهاد کاربران

ربون
پیمانه=قفیز
پیمانه از واژه پهلوی patmānak۱. ظرفی که با آن چیزی از مایعات یا غلات را اندازه میگیرند
پیمانه یا کَیل در زندگی اقتصادی دوران هخامنشی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، چون در آن روزگار میزان و مقدار مواد خوراکی را به جای وزن کردن، با پیمانه تعیین می کردند. مأخذ: کتاب تاریخ ١ رشته ی ادبیات و علوم انسانی.
اقای باقری
پای در ترکی از پایلاشیم هست یعنی سهیم شدن وسهم پای میشخ
پیمانه وسله سنجش هست ن وسیله ایجاد سهم
مکیال. . .
شربت
جرعه. غمجه. مقداری که توان آشامید از مایعی :
جهانی کجاشربت آب سرد
نیرزد بر او دل چه داری به درد .
فردوسی.
بر آن نهادند که. . . شربتی از این [ از شراب ] بدو دهند تاچه پدیدار آید، چنان کردند و شربتی از این. . . دادند. . . گفتند: دیگر خواهی ، گفت : بلی ، شربتی دیگر بدو دادند در طرب کردن. . . آمد و گفت یک شربت دیگر بدهید. . . پس شربت سوم بدو دادند. ( نوروزنامه ) . اسب را آسایش داد و خود از آب چشمه شربتی تجرع کرد. ( سندبادنامه ص 253 ) . هر مرد که شربتی از آن آب بخوردی ، ظاهر صورت او منعکس شدی. ( سندبادنامه ص 251 ) . خواهم که جمله ٔ آب این دریا را که در پیش ماست به یک شربت بخوری. ( سندبادنامه ص 305 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

شبانگاه آمدی مانند نخجیر
وز آن حوضه بخوردی شربتی شیر.
نظامی.
شه چونان پاره ٔ شبان را دید
شربتی آب خورد و دست کشید.
نظامی.
. . . سر در بیابان نهاد. . . تا تشنه و بیطاقت بچاهی برسید قومی برو گرد آمده هر شربت آبی به پشیزی همی آشامیدند. ( گلستان سعدی ) .
ما به یک شربت چنین بیخود شدیم
دیگران چندین قدح چون خورده اند؟

پیمانه : در زبان ترکی به سهم "پای " گفته می شود . و و پیمانه ظرفی بوده که با آن به افراد سهم داده می شد و یا برای تقسیم غلات از آن استفاده می شد . در اصل پیمانه یا "پای مانه" یعنی ظرف سهم دهی و تقسیم کننده سهم و یا ظرفی که با آن سهم افراد داده می شد .
هر چیزی که پیمودنی و اندازه پذیر باشد.

بپرس