پیلی

/pili/

    pleat

فارسی به انگلیسی

پیلی پیلی
stagger

پیلی پیلی خوردن
reel, roll, stagger

پیلی دار کردن
pleat

مترادف ها

elephantine (صفت)
ستبر، پیلی، پیل مانند، پیلسان، کلان، بد هیکل

پیشنهاد کاربران

این واژه در گویش اصفهانی به حالت پیش از چرت زدن گفته می شود. هنگامی که سر یا بدن یکباره به سویی می افتد و بعد به خود می آید. مصدر آن پیلی رفتن است.

بپرس