پیشگویی

/piSguyi/

    self-fulfilling
    prediction
    augury
    divination
    portent
    prescience
    prevision
    prognostic
    prognostication
    crystal gazing

فارسی به انگلیسی

پیشگویی کردن از روی نشانه ها
prognosticate

پیشگویی کردن تحت الهام
prophesy

پیشگویی کننده
predictor

مترادف ها

prophecy (اسم)
رسالت، پیش گویی، غیب گویی، نبوت، ابلاغ

augury (اسم)
پیش بینی، پیش اگاهی، فالگیری، پیش گویی

divination (اسم)
فالگیری، پیش گویی، فال، تفال، غیب گویی، حدس درست، فال بینی

prediction (اسم)
پیش گویی

prognostication (اسم)
پیش بینی، پیش گویی، تشخیص قبلی مرض

oracle (اسم)
پیش گویی، دانشمند، وحی، الهام الهی

omen (اسم)
نشانه، پیش گویی، فال، علامت، ایت

پیشنهاد کاربران

یا حق
باید چشم را باز کرد.
رختها را بکنید، آب در یک قدمی است

طالع بینی

بپرس