پیشگاه

/piSgAh/

    obverse
    presence

مترادف ها

presence (اسم)
مجاورت، پیش، حضور، محضر، پیشگاه، در نظر مجسم کننده، وقوع و تکرار

prophase (اسم)
پیشگاه، مرحله اولیه تقسیم سلولی

proscenium (اسم)
پیشگاه، صحنه نمایش، جلو صحنه، پیش صحنه

پیشنهاد کاربران

در همین واژه نامه، �پیشگاه� به آرش �صحنه� و جایگزین آن نیز آمده که بگمانم با اندک چشم پوشی می توان آن را بکار برد.
پیشگاه:پیشگاه در معنی یرترین جای در سرای و " صدر " است ، در برابر " پایْ ماچان " یا ذیل که فرو ترین است .
( ( به روز نخستین یکی بزمگاه
بسازد ؛ شما را دهد پیشگاه ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 334. )

فضای جلوی عمارت

بپرس