donate, gift, offer, present
پیشکش
/piSkeS/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
بخشش، سفته، تحفه، اهداء، عطا، عطیه، هدیه، پیشکش، ره اورد، تقدیم، زمان حال، زمان حاضر، سوقات
پیشنهاد، عرضه، ارائه، پیشکش، تقدیم
استعداد، بخشش، نعمت، موهبت، عطا، عطیه، ژنی، هدیه، کادو، پیشکش، ره اورد
ارائه، پیشکش
پیشنهاد کاربران
اعطا
هدیه یا کادو، که به آن دهش، پیشکش، ارمغان یا تحفه نیز می گویند، چیزی است که آن را بدون انتظار دریافت چیزی دیگر به شخص دیگری تقدیم کنند.
سلامانه. . .
ارمغان، اهدا، تحفه، تعارف، تقدیم، تقدیمی، هدیه، کادو
پیشکش
لغت نامه دهخدا
پیشکش . [ ک َ / ک ِ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) پیشکشی . در پیش کردن چیزی کسی را تا او بستاند. تقدیم کردن چیزی به کسی تا بگیرد آنرا. تقدمه . بخشیدن کوچکی چیزی را ببزرگی . تقدیم کردن کهتری چیزی را به مهتری . هدیه ٔ کهتران به مهتران :
... [مشاهده متن کامل]
خاقانیا بکعبه رسیدی روان بپاش
گرچه نه جنس پیشکش است این محقرش .
لغت نامه دهخدا
پیشکش . [ ک َ / ک ِ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) پیشکشی . در پیش کردن چیزی کسی را تا او بستاند. تقدیم کردن چیزی به کسی تا بگیرد آنرا. تقدمه . بخشیدن کوچکی چیزی را ببزرگی . تقدیم کردن کهتری چیزی را به مهتری . هدیه ٔ کهتران به مهتران :
... [مشاهده متن کامل]
خاقانیا بکعبه رسیدی روان بپاش
گرچه نه جنس پیشکش است این محقرش .
ارزانی
هدیه