پیشنهاد

/piSnahAd/

    approach
    bid
    offer
    offering
    proffer
    proposition
    recommendation
    suggestion
    proposal
    motion

فارسی به انگلیسی

پیشنهاد اصلاحی لوایح قانونی
amendment

پیشنهاد اولیه
overture

پیشنهاد بهتری دادن
overbid

پیشنهاد پرداخت بدهی
tender

پیشنهاد خرید دادن
offer

پیشنهاد در جلسات و پارلمان
question

پیشنهاد در گردهمایی ها
motion

پیشنهاد دهنده
bidder, mover

پیشنهاد رسمی برای عقد قرارداد
tender

پیشنهاد رفع بدهی
tender

پیشنهاد فروش دادن
offer

پیشنهاد متقابل
counteroffer, counterproposal

پیشنهاد منافی عفت کردن
molest

پیشنهاد مناقصه
tender

پیشنهاد همخوابگی
proposition

پیشنهاد همخوابگی کردن
proposition

پیشنهاد کردن
approach, bid, offer, proffer, propose, propound, recommend, suggest

پیشنهاد کردن برای جایزه
nominate

پیشنهاد کردن برای شغل
nominate

پیشنهاد کردن در پارلمان
move

مترادف ها

motion (اسم)
حرکت، جنبش، پیشنهاد، تکان، سیر، ژست، جنب وجوش

tender (اسم)
انبار، پیشنهاد، پول رایج، مناقصه، مناقصه ومزایده

offer (اسم)
پیشنهاد، عرضه، ارائه، پیشکش، تقدیم

bid (اسم)
مزایده، پیشنهاد

plea (اسم)
بهانه، ادعا، پیشنهاد، استدعاء، تقاضا، عذر، دادخواست، وعده مشروط

suggestion (اسم)
اشاره، الهام، پیشنهاد، تلقین، القاء، اظهار عقیده

proposal (اسم)
اظهار، پیشنهاد، ابراز، طرح پیشنهادی

proposition (اسم)
کار، پیشنهاد، قضیه، قیاس منطقی، گزاره، پیشنهاد کردن به

proffer (اسم)
پیشنهاد، عرضه، تقدیم

پیشنهاد کاربران

گِلارا. گِلاره.
نام برای برخی درگاهها و . . . .
�پیشنهاد� می تواند به جای واژه ی �ایده� هم بکار برود.
پیشنهاد: پیش، نهاد: آن چیزی که پیش کشیده شده است در نزد نهاد و خاطر شما.
پارسی را پاس بداریم.
کیسه برای کانادا
گزاره
درجدول بجای کلمه ی بازیکن کلمه گیمر درست است ولذا پیشنهاد میشود این لغت گیمر را مترادف بازیکن درج فرمایید
جالب است که پیشنهاد، هم به معنی قصد و منظور و اراده و. . . است، و هم به معنی ارائه نظر است.
کلمه propose هم همین دو معنی را دارد.
کلمه pro و کلمه pose، به ترتیب با کلمه پیش و کلمه نهادن ( قرار دادن ) تا حدودی معادل است.
عجیب اینکه این دو کلمه، ظاهراً هیچ ارتباطی با هم ندارند.
افر
پرسش پیشنهاد به چم منظور و مقصود است؟
پاسخ: در پارسی واژه ی نهاد گاهی به چم روان و خرد می آید، مانند برگردان نسک های فروید که بخشی از روان را نهاد خوانده اند.
پس پیشنهاد: آنچه در پیش نهاد و روان تو است که می شود همان منظور.
ارائه، مطرح، طرح
پیشنها میکنم برای جایگزینی اگر در پارسی جایگزینی یافت نشد از لهجه های خویشاوندان ایرانی بهره برد
خویشاوندان ایرانی : ( اقوام ایرانی )
اعلام، توصیه، طرح، آهنگ، اراده، غرض، قصد، مراد، مقصود، منظور

افر، اعلام، توصیه، طرح، آهنگ، اراده، غرض، قصد، مراد، مقصود، منظور
منظور

Suggestion
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس