determiner
پیشرو
/piSrow/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
سر، فرمانده، سالار، پیشرو، رئیس، متصدی، سرور، سید، قائد، سر دسته
جد، پیشرو، نمونه، پدر بزرگ
جد، پیشرو
پیشرو
پیشرو، پیشقدم، پیشگام، سرباز مهندس
پیشرو، ماده متشکله جسم جدید
پیشرو، کاشف، راه یاب، بلد راه
پیشرو، جارچی، منادی، خبر رسان، قاصد، جلو دار
پیشرو، منادی، قاصد، جلو دار
پیشرو، پیشوا، پیش اهنگ، قائد، سرمشق
پیشرو، چابک سوار نامه رسان، چاپار، راهنما یا یساول پست، نوعی کلاه زنانه
پیشرو، جلو دار، پیشقدم، پیشگام، پیشقراول، بال جناح، کامیون سر بسته
پیشرو، جلو دار
پیشرو
پیشرو
پیشرو، راهنما یا یساول پست، نوعی کلاه زنانه
پیشنهاد کاربران
سردفتر . پیشوا. پیشرو :
سالار خیلخانه ٔ دین حاجب رسول
سردفتر خدای پرستان بی ریا.
سعدی .
سالار خیلخانه ٔ دین حاجب رسول
سردفتر خدای پرستان بی ریا.
سعدی .
پیشرو ( محمد رضا ناصری آزاد ) خواننده ی رپ ایرانی
پیش رو
طلایه دار
رپر مستعد ایرانی ، رضا ناصری ، ملقب به پیشرو که این روزها در ترکیه اقامت دارد
رهبر
آنچه رو در رو قرار گیرد. مقابل به شکلی که بشود آنرا دریافت . و اگر متصل گردد "پیشرو" یعنی کسی که جلوتر از گروهی باشد
پیش رو = ورا . مقابل . نزد . جلو . ماوا . سپس
پادشاه رپ فارسی ( پیشرو رضا ناصری )
پیشرو، تخلص هنرمندی در سبک رپ و راک است که از اعضای مهم گروه موسیقی صامت بوده و امروزه گروه موسیقی ریل را بنیانگذاری کرده است.
جلو، مقابل، نزد، روبرو
اوانگارد
طلایه
پیشرو :پیشوا ، استاد ، رهبر
چه گفت اندر این ، موبد پیشرو ؟
که : 《هرگز نگردد کهن گشته نو》
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۷۸.
چه گفت اندر این ، موبد پیشرو ؟
که : 《هرگز نگردد کهن گشته نو》
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۷۸.
پیشرو، پیشگام، پیشقدم، روبه جلو حرکت کردن ویا رضا پیشرو
آینده ی نچندان دور
فراروی
پیشرو موتور پر سرعت و خشک خشک و قدرت بسیار قوی داره
فرا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)