پیشرفته

/piSrafte/

    advanced
    far-out
    forward
    rounded
    jutting

فارسی به انگلیسی

پیشرفته از نظر فکری و فرهنگی
sophisticated

پیشرفته تر از سن خود
precocious

پیشرفته ترین
state-of-the-art

پیشرفته شدن
unfold

پیشرفته کردن
sophisticate

مترادف ها

advanced (صفت)
پیشرفته، مترقی، ترقی کرده، قبلا تهیه شده، قبلا تجهیز شده، پیش افتاده، جلو افتاده

پیشنهاد کاربران

ماشین هایه امروزی پیشرفته هستند
مترقی
ترجمه یکی از نیازهای روز به شمار می آید
کارتان عالی است
پررونق
مدرن، نوین
Cutting edge =state of the art
کارتون خوبه، ( عینک )
شکوفا
راقی
رفیع

بپرس