پیشدستی

/piSdasti/

    anticipation
    preemption
    dessert - plate
    bread - and - butter platetea - plate

فارسی به انگلیسی

پیشدستی در حمله
aggression

پیشدستی کردن
anticipate, forestall, pre-empt, preempt
circumvent, outguess

مترادف ها

anticipation (اسم)
پیش بینی، انتظار، پیشدستی، وقوع قبل از موعد مقرر

پیشنهاد کاربران

پیشدستی ؛ سبقت جویی بر کسی در کاری. رجوع به این ترکیب در ردیف خود شود.
پیشدستی: [ اصطلاح در تداول عامه ]ظرفی کوچک تر از بشقاب غذاخوری که هنگام غذا یا خوردن میوه کنار دست مهمان می گذارند.
( ( دست سرور رفت طرف پیش دستی "آقای چی ؟"شیرین از آن طرف اتاق اشاره می کرد . آرزو گفت نمی دانم سرور جان . نمی شناسمش . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 35. ) )

پیشدستی
پیش دستی: پیشی گرفتن
دست دراز کردن باز کاری

بپرس