پیشخدمتی

/piSxedmati/

    service

فارسی به انگلیسی

پیشخدمتی کردن
serve, wait

مترادف ها

bailiwick (اسم)
نظارت، پیشخدمتی، ناحیه قلمرو مامور، مباشرت

پیشنهاد کاربران

بپرس