before (قید)جلو، قبل، سابق، پیشتر، در حضور، سابقا، پیش ازانکهformerly (قید)قبلا، سابق، پیشتر، سابقاaforetime (صفت)پیش تر، قبلیfarther (صفت)پیش تر، دورتر، جلوترheretofore (صفت)پیش تر
چندی قبلدر نخست ؛قبلاً. سابقاً. در قدیم :یکی داستان زد گَوی در نخستکه پرمایه آنکس که دشمن بجست. فردوسی.سابق بر اینپیشتر = قبلااسبق+ عکس و لینک