پیشتر

/piStar/

    formerly
    farther ahead
    heretofore
    previous
    since

فارسی به انگلیسی

پیشتر بودن
precede, precedence

پیشتر بودن از
predate

پیشتر رفتن
surpass

مترادف ها

before (قید)
جلو، قبل، سابق، پیشتر، در حضور، سابقا، پیش ازانکه

formerly (قید)
قبلا، سابق، پیشتر، سابقا

aforetime (صفت)
پیش تر، قبلی

farther (صفت)
پیش تر، دورتر، جلوتر

heretofore (صفت)
پیش تر

پیشنهاد کاربران

چندی قبل
در نخست ؛قبلاً. سابقاً. در قدیم :
یکی داستان زد گَوی در نخست
که پرمایه آنکس که دشمن بجست.
فردوسی.
سابق بر این
پیشتر = قبلا
اسبق

بپرس