foreshow (فعل)تخمین زدن، پیش بینی کردن، از پیش نشان دادنprevise (فعل)اخطار کردن، پیش بینی کردنantedate (فعل)پیش بودن، پیش بینی کردن، جلوانداختنforetaste (فعل)پیش بینی کردنdope (فعل)پیش بینی کردن، دارو دادن، تخدیر کردنanticipate (فعل)پیش بینی کردن، جلوانداختن، پیشدستی کردن، سبقت جستن، انتظار داشتن، پیش گرفتن بر، سبقت جستن برprognosticate (فعل)پیش بینی کردن، تشخیص دادنaugur (فعل)پیش بینی کردنforesee (فعل)پیش بینی کردن، از پیش دانستن، قبلا تهیه دیدنforecast (فعل)پیش بینی کردن، طالع دیدن، از پیش اگاهی دادن یا حدی زدن