پیری

/piri/

    old age
    hoariness
    oldness
    second childhood
    senescence

فارسی به انگلیسی

پیری پزشک
geriatrician

پیری پزشکی
geriatrics

پیری شناس
gerontologist

پیری شناسی
gerontology

مترادف ها

age (اسم)
عصر، سن، عمر، پیری، دوره، سن بلوغ، عهد

old age (اسم)
پیری

senescence (اسم)
پیری، سالخوردگی

senility (اسم)
پیری، خمود، کهولت، سالخوردگی

پیشنهاد کاربران

کلان سالی . [ ک َ] ( حامص مرکب ) پیری . کِبَر. بسیار سالی . به زاد برآمدگی . هرم . قحارت . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . پیری . سالدیدگی . افزونی و بسیاری عمر. ( ناظم الاطباء ) .
کهولت. . . . . پیری. . . .
پیرانه = در پیری ، در وقت کهنسالی

بپرس