پیروزی اسانlaugher, walk-in, walkaway, walkoverپیروزی بزرگwalk-inپیروزی بزرگ در انتخاباتlandslideپیروزی بی فایدهpyrrhic victoryپیروزی درخشانflying colorsپیروزی شایانsweepپیروزی کاملclean sweep, runaway
win (اسم)پیروزی، غلبه، برد، فتحachievement (اسم)دست یابی، انجام، موفقیت، پیروزی، کار بزرگsuccess (اسم)موفقیت، پیروزی، ترقی، نتیجه، کامیابی، توفیق، کامرواییvictory (اسم)پیروزی، چیرگی، غلبه، فتح، فتح و ظفر، نصرت، ظفر، فیروزیtriumph (اسم)پیروزی، فتح، جشن پیروزی، فتح و ظفرconquest (اسم)پیروزی، تسخیر، غلبه
ظفردر لغت نامه کُردی سورانی به فارسی نوشته عبدالرحمن شرفکندی هژاردر تعریف واژه ( پیروزی ) آمده:۱ - ممباره کی ( فَرخُندگی )بهروزی، کام یابیفتوحنصرتنصربردن ومقاومتیاری و نصرت+ عکس و لینک