پیرایه

/pirAye/

    decoration
    embellishment
    jewel
    ornament
    ornamentation
    veneer
    omament

فارسی به انگلیسی

پیرایه پرست
luxurious

پیرایه پرستی
luxury

مترادف ها

ornament (اسم)
زینت، ارایش، پیرایه، زیور

decoration (اسم)
تزیین، اراستگی، تصنع، ارایشگری، اذین بندی، مدال یا نشان، پیرایه

frill (اسم)
لذت، تزئینات، چین، حاشیه چین دار، پیرایه، افراط، زوائد، تجمل، چیز بیخود یا غیر ضروری

پیشنهاد کاربران

پیرایه کلمه عربی هست و فارسی نیست متاسفانه،
به وسایل اضافه تر خودرو می شود اطلاق گردد option
ارایش. . . زیور. . . زینت. . . تزئین. . . .
پیراهن
پیرایه ی پیری
لباس کهنه
پیرایه:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " پیرایه" می نویسد : ( ( پیرایه در پهلوی در ریخت پیرایگpayrāyag بکار می رفته است. ) )
( ( کجا نامور گاو برمایه بود
که بایسته بر تنش پیرایه بود ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 298. )

آرایش٬آذین٬زیور٬بزک دوزک
زیور و زینت 🔥🔥

بپرس