پیرایش

/pirAyeS/

    arrangement
    decoration
    embellishments
    modification
    ornament
    polish
    trim
    trimming

مترادف ها

modification (اسم)
تعدیل، اصلاح، تصرف، پیرایش، تغییر و تبدیل

ornamentation (اسم)
ارایش، تزئین، پیرایش

trimming (اسم)
پیرایش

پیشنهاد کاربران

واژه پیرایش
معادل ابجد 523
تعداد حروف 6
تلفظ pirāyeš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [پهلوی: pērāyišn] ‹پیراهش، پرایش›
مختصات ( یِ ) ( اِمص . )
آواشناسی pirAyeS
الگوی تکیه WWS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ فارسی به پهلوی
واژگان مترادف و متضاد
منبع عکس. فرهنگ عمید
خدایش مگه در عربی واژه پ هست چرا هر وقت درباره چیزی نمی دانیم حرف می زنیم

پیرایش
از پیرایه عربی به معنی اراستن، این کلمه فارسی نیست
پیرایشگاه یا آرایشگاه مردانه، به مکانی گفته می شود که اصلاح و آرایش موی مردان صورت می گیرد که جنبه آرایشی و بهداشتی دارد. واژه پیرایشگر یا آرایشگر به شخصی که این کار را انجام می دهد گفته می شود. به این مکان سلمانی نیز گفته می شود.
پیرایش زیبا ساختن از طریق کاستن و کم کردن، و آرایش از طریق افزودن و زیاد کردن می باشد لذا در امر زیبا ساختن ابتدا پیرایش است و سپس آرایش، هرس درختان صرفا پیرایش است و آرایش ندارد در مورد آرایشگاه اگر صرفا
...
[مشاهده متن کامل]
کم کردن موهای اضافی باشد پیرایش است اما اگر بعد از ان مو حالت داده شود یا ژل افزوده شود عمل آرایش هم صورت می گیرد.

بپرس