شٮوی به معنی پیراهن واژه ئی اوستائی است که در زبان سنگسری باقی مانده در سنگسر به پیراهن زنانه که از پارچه ابریشمی دوخته شده و با سوزن دوزی بر آن نقوش باستانی کار شده است کَژین و به پیراهن مردانه که بلند و شبیه ردا می باشد و به شکل راه راه بافته شده کٮشین میگویند
لری بختیاری
جووه:پیراهن
شولار، پاکش:شلوار
واژه پیراهن یا پیرهن از دو بخش پیر یا پیرا هن / آهن ساخته شده که اگر آنرا تن بدانیم که اصل داستان ساده می شود اما بپردازیم به پِیِ داستان. . .
واژه پیراهن با
پرگار
پردیس
پرچین
پیرامون
... [مشاهده متن کامل]
نزدیکی ظاهری دارد . . . همانطور که در
پری
پَر ( پریدن = آپریدن و آفریدن = به بالایی رساندن )
آپ / اف
افسرده ( آپسرده = بسیار سرد شده ) / افسر = بالاسری / افراسیاب = اسیاب بزرگ و . . . . .
میبینیم همدیس هستند.
درباره با پرچین هم میتوان آنرا بسیار بلند و بالا چیده شده دانست و هم آنرا سبک چیده شده چون بعد ها از پریدن بعنوان سبکی استفاده شد ( دوکاربرده شد ) و هم حصار چیدن
درباره با پردیس گویا اَپَردیس بوده به چم نمونه بالا و زیبا و به همین رو در لاتین به بهشت برابر شد پس پردیس را نمیتوان دورچین و محصور شده دانست ( پیرادیس میشود نمونه محصور شده )
در باره با پرگار خوشبختابه پیش از اینکه این مطلب رو بنویسم کاربرد به درستی در واژه پرگار توانست آنرا به پیرا رپت دهد که چمش می شود محصور زدن ( اصطلاحا دایره زدن )
پس
پری میشود = بالا مقام
پردیس = نمونه بالا = رویایی
پرچین = سبک چیده شده ( در زبان مازندرانی پرچین به حصار سبک چیده شده گویند )
پیرامون هم می شود پیرا هامون = هامون همان دامان است و دامان از دامن و دامنه آمده پس پیرامون = پیرا هامون => دشت اطراف = محیط = environment به همین دلیل به environment در زبان ایرانی پیرامون گفتند.
و اما اصل داستان = پیراهن = پیرا هن یا تن = محصور کننده تن یا پیرا هن ( هن با هنج و هنگ و آهنگ و آهنگ یکی می باشد به معنای ( چمار ) قصد و هدف ) پس پیراهن میشود محصور کننده = آنچه برای محصور و پوشش است.
واژه نگار هم از انگاشتن آمده که بن مضاره آن شده نگار = انگ اشتن = انگ ( هدف و تجمیع شده ) اشتن ( قرار داده شده ) = منظور آنچه که در شما و خیالات شما جمع میشود بوده / حتی واژه خیال از خیل ( گروه و توده ) و خیلی ( زیاد ) آمده و از همینطور تخیل را فرض و فکر و گمان نامیند / در زبان های ایرانی هم به خیال پردازی انگاشتن میگفتند که بعدها از نگار برای نقاشی از انگار برای فکر و خیال از نگاشت برای واژه map ( یا نقشه ) از انگشت برای بندهای دست که جمع میشوند از انگ ( برای اتهام و تجمیع اظهارت بر کسی. . . ) از هنگ ( برای گروه و جمع => سرهنگ = بزرگ جمع ) از فرهنگستان = فر هنگستان ( شکوه و بالایی جمعی یا اجتماع => آنچه اجتماع را به والایی می رساند و. . . ) بهره برده شد . پس فهمیدیم که شاخه های انگاشتن در زبان ایرانی بسیار است و از هر یک برای کاربرد خاص بهره برداری شده است . .
انگ را در واژه های آهنگ یا آهنج نیز مشاهده کرد که میشود آ هنگ = بسیار تجمیع شده = منظور تجمع اراده بوده = قصد
هنگ میشود جمع و هنجار میشود جمع شده ها = قوانین امروزی
پیراهن به زبان سنگسری
شِوی shevy
ما برای اینکه مفهوم قسمت اول و ریشه ای این کلمه رو بفهمیم لازمه از یک کلمه ریشه ای نزدیک به این کلمه کمک بگیریم مثل کلمه پرگار پیرا نگار یا پیرامون نگار یا نگارگری پیرامون یا انگارگری پیرامون یا نگرش و
... [مشاهده متن کامل] نگاه به پیرامون به صورت هندسی و مهندسی. و قسمت دوم کلمه هم میشه از کلمه دیگری مثل آهنگ یا آهنج و هنج و هنجار مترادف به مفهوم نظم این کلمه رو فهمید. و تعریفی که بشه از کلمه پیراهن کرد می شود اینطور گفت که پیراهن یعنی هنگ دادن به پیرامون وجودی خودمان منطبق بر یک هنجار محلی و اقلیمی. یک کلیدواژه و کهن واژه دیگری هم وجود داره که یک بنای باستانی در انگلیس امروزی می باشد تحت عنوان استون هنج یا هنگ ستون های سنگی برای ایجاد یک تقویم با ایجاد سایه هایی از ستون های سنگی در فواصل زمانی یا هنگام مشخص.
Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان
Sweatshirt : سویشرت
Sweater/pullover/jersey/jumper : پلیور، پیراهن پشمی، پیراهن بافته
Jacket : ژاکت
Hoodie : هودی
Vest/Waistcoat : جلیقه یا واسکَت
Anorak/Parka : کاپشن ( روپوش هوای سرد خزدار )
... [مشاهده متن کامل]
Polo Shirt : تیشرت یقه دار - پولوشرت
A - Shirt/Sleeveless shirt/Tank Top : زیرپوش رکابی
Singlet : دو بنده ( کشتی گیرها )
Swimsuit : مایو - لباس شنا
Trench Coat : کت بلند کمربنددار ارتشی ضد آب ( عموماً از جنس چرم؛ بارانی )
Shirt : پیراهن
Puffer : پافر
Overalls/Dungarees/bib - and - brace overalls : لباس کار دوبنده
Denim jacket : ژاکت لی
Blouse : بلوز ( نوعی لباس گشاد زنانه است برای پوشش بالاتنه )
Crop Top : تاپ کوتاه
Dress : پیراهن زنانه
Pajamas : پیژامه
Jeans : شلوار لی ( بافته شده از جنس لی denim )
Cargo pants : لباس سربازی یا کارهای سنگین
Camo jeans : شلوار لی طرح پلنگی
Dress Pants : شلوار رسمی/اداری
Skirt : دامن
Gown : لباس بلند زنانه ( مثل لباس سیندرلا )
Lingerie : لباس زیر زنانه
Fishnet : بافت تورماهی
Stocking : جوراب ساق بلند - استاکینگ
Pantyhose : جوراب شلواری
Tights : ساپورت
Shorts : شورت
Thong : شورت بندی زنانه
G - string : شورت بندی جی
Underwear : لباس زیر ( هم زنانه داره هم مردانه )
Leggings : لِگ / لِگینگز
Jeggings : جگینگز ( لگ طرح لی )
Flip - flops : دمپایی لا انگشتی
Slippers : دمپایی
Footwear : پای افزار ( مثل انواع کفش و کنوتی و دمپایی )
کردی کرمانشاهی: شِیو
پیراهن و لباس به ترکی ==== پالتار
پانتولون میشه شلوار ها
تومان هم میشه شلوار البته بی ادبیه
جامه
ابیر. . . قمیص . . . . کرته. . . . جامه . . . .
در زبانهای ایرانی
پارسی. . . . پیراهن
کردی. . . . . کراس
:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "پیراهن " می نویسد : ( ( پیراهن در اوستایی پری یاه انه pari - yāh - ana بوده است. پری در آن پیشاوندی است به معنی گِرداگِرد که در "پیرامون" مانده است و یاه ستاکی است به معنی بستن کمر . " ا" در " پیراهنا و "روشنا " ویژگی ای سبکی است که در شاهنامه و دیگر سروده های کهن دری کاربرد داشته است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( زمین پوشد از نورْ پیراهنا ؛
شود تیره گیتی بدو روشنا. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 202 . )
پیراهن :تحریف پیراتن به معنای پیرایش دهنده تن بوده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)