پیدا کردن در زبان لکی:اِدی کِردِن
اِدیم کرد:پیدا کردم
اِدیت کرد:پیدا. کردی
اِدی کرد:پیدا کرد
اِدیمو کرد:پیدا کردیم
اِدیتو کرد:پیدا کردید
اِدیو کرد :پیدا کردند
برای گفتن جمله منفی
اِدیم نه هه رد:پیدا نکردم
... [مشاهده متن کامل]
اِدیت نه هه رد:پیدانکردی
اِدی نه هه رد:پیدا نکرد
اِدیمو نه هه رد:پیدا نکردیم
اِدیتو نه هه رد:پیدا نکردید
اِدیو نه هه رد:پیدا نکردند
پیدا کردن به زبان سنگسری
بنگرتن bengerten
نو بّنگه برای مذکر no bengeh
نی بنده برای مونث by bengeh
من ییدا کردم . . . مِ بنگه me bengeh
شما پیدا کردی. . . تّه بّنگه teh benegeh
همه پیدا کردن. . . . جانون بّنگه janon benegeh
... [مشاهده متن کامل]
آنها پیدا کردن. . . . اِنون بِنگه enob bengeh
ما پیدا کردیم. . . . هّم بِنگه hem bengeh
پسر پیدا کرد. . . . پور بنگه por bengeh
دختر پیدا کرد. . . . دوت بِنگهdot bengeh
پدر پیدا کرد. . . . پّشه بِنگهpesheh bengeh
مادر پیدا کرد. . . مور بِنگهmor bengeh
to get hold of. . ارادت دکتر حسن هناره
پیدا کردن در گذشته های دور به معنی خلق کردن و افریدن و پیدار کردن بوده مثلا حضرت عطار در الهی نامه میفرماید به نام کردگار هفت افلاک که پیدا کرد ادم از کفی خاک
بدست آوردن ، کشف کردن ، یافتن
کسب کردن
یابیدن
دست یافتن
خشونت ماموری را پیدا کرده بودم که سراغ خانهٔ کسی می رود تا جلبش کند
Be indifferet and live like a panda