disembark (فعل)
پیاده شدن، پیاده کردن، از کشتی در اوردن، تخلیه کردن
take down (فعل)
خراب کردن، پیاده کردن
set down (فعل)
نوشتن، یادداشت کردن، پیاده کردن، نشاندن، بزمین گذاشتن
disassemble (فعل)
مجزا کردن، پیاده کردن، سوا کردن، به هم ریختن
demodulate (فعل)
پیاده کردن
dismount (فعل)
پیاده کردن، از اسب پیاده شدن
dismantle (فعل)
پیاده کردن، بی مصرف کردن
overhaul (فعل)
پیاده کردن، سراسر بازدید کردن، پیاده کردن و دوباره سوار کردن
unsaddle (فعل)
پیاده کردن