پکر شدنto be disappointed, to pull a long face, upsetپکر کردنdiscomfit, disgruntle, miff, upsetپکر کنندهdisappointing
gloomy (صفت)ترشرو، تاریک، تیره، غم افزا، افسرده، پکر، تاریکی افسرده کنندهpensive (صفت)خیالی، اندیشناک، افسرده، متفکر، محزون، پکر، گرفتار غمdespondent (صفت)سیاه، پژمان، محزون، دلسرد، پکر
افسرده، کسلفکر واژه ای پارسی هست و با پکر هم ریشه هستند که پَکَر ینی سر در گم و ناهوشیار و پِکر یا فکر ینی هوشیار و آگاه پس این واژه صد در صد پارسی است که در عربی دگرش یافتهsick at heartگیج و متحیر از حوادث بد پیش آمدهبی حال، خسته ( از لحاظ روحی ) و افسرده+ عکس و لینک