پکر

/pakar/

    crestfallen
    down
    downhearted
    pensive
    gloomy
    disappointed

فارسی به انگلیسی

پکر شدن
to be disappointed, to pull a long face, upset

پکر کردن
discomfit, disgruntle, miff, upset

پکر کننده
disappointing

مترادف ها

gloomy (صفت)
ترشرو، تاریک، تیره، غم افزا، افسرده، پکر، تاریکی افسرده کننده

pensive (صفت)
خیالی، اندیشناک، افسرده، متفکر، محزون، پکر، گرفتار غم

despondent (صفت)
سیاه، پژمان، محزون، دلسرد، پکر

پیشنهاد کاربران

افسرده، کسل
فکر واژه ای پارسی هست و با پکر هم ریشه هستند که پَکَر ینی سر در گم و ناهوشیار و پِکر یا فکر ینی هوشیار و آگاه پس این واژه صد در صد پارسی است که در عربی دگرش یافته
sick at heart
گیج و متحیر از حوادث بد پیش آمده
بی حال، خسته ( از لحاظ روحی ) و افسرده

بپرس