پوشیده

/puSide/

    clad
    covered
    concealed
    occult
    covert
    dubious
    in
    veiled

فارسی به انگلیسی

پوشیده از ابر
cloud-capped

پوشیده از اهن
ironclad

پوشیده از برجستگی های کوچک
tuberous

پوشیده از برف
snow-capped, snow-covered, snowy

پوشیده از پر
feathery, plumy

پوشیده از پشم
fleecy

پوشیده از پولک
squamous

پوشیده از پیچک
ivied

پوشیده از جنگل
sylvan

پوشیده از خار
spiny

پوشیده از خزه
mossy

پوشیده از خون خشکیده
gory

پوشیده از خون لخته شده
gory

پوشیده از درخت
sylvan, timbered, wooded

پوشیده از درختچه
shrubby

پوشیده از دله
scabby

پوشیده از دیوارچسب
ivied

پوشیده از روغن
oily

پوشیده از ریسمان
thready

پوشیده از شبنم یخزده
frosty

مترادف ها

secret (صفت)
محرمانه، پنهان، رمزی، نهانی، مخفی، اسرار امیز، سرپوشیده، نهان، پوشیده، مجهول

latent (صفت)
پنهان، نا پیدا، نهفته، پوشیده، مکنون، در حال کمون

private (صفت)
محرمانه، اختصاصی، خودمانی، خاص، مستور، پوشیده، مخصوص، خصوصی، خلوت، شخصی

occult (صفت)
رمزی، سری، نهانی، اسرار امیز، پوشیده، مرموز، غیبی

overcast (صفت)
تیره، ابری، پوشیده از ابر، پوشیده

covert (صفت)
نهان، پوشیده، پوشپر

recondite (صفت)
پیچیده، نهان، پوشیده، مرموز

impenetrable (صفت)
پوشیده، غیر قابل رسوخ، سوراخ نشدنی، داخل نشدنی، نفوذ نکردنی، درک نکردنی

worn (فعل)
پوشیده

پیشنهاد کاربران

ستیر
مستور . . . . . مبهم . . . . .
پوشیده: کنایه ی ایماست از پردگی و از زن . کنایه از زن پردگی
( ( ز تخم کیان ما دو پوشیده پاک
شده رام با او ز بیم هلاک ‏ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 313. )

محجب، محجوب، مستور، ملبس، راز، غیب، مستتر، مضمر، ناآشکار، کتم، مبهم، مجهول، مشکل، مکتوم، پنهان، مختفی، مخفی، مکنون، ناپدید، نهان، نهفته، مسقف، مستر
مستور
آکنده

بپرس