پوشیدن


    don
    dress
    attire
    clothe
    cover
    slip
    wear
    to wear
    to put on
    to cover
    to conceal

فارسی به انگلیسی

پوشیدن با خودنمایی
sport

پوشیدن لباس جنس مخالف
cross-dressing

پوشیدن لباس زنانه
drag

پوشیدن و کهنه کردن
outwear

مترادف ها

hide (فعل)
پنهان شدن، پوست کندن، پنهان کردن، مخفی کردن، نهفتن، پوشیدن، مخفی نگاه داشتن، ابشتن، خود را پنهان ساختن

cover (فعل)
پوشاندن، جلد کردن، پنهان کردن، تامین کردن، طی کردن، پوشیدن

put on (فعل)
انجام دادن، بکار انداختن، افزودن، وانمود کردن، زدن، پوشاندن، اعمال کردن، بخود بستن، دست انداختن، تحمیل کردن، صرف کردن، پوشیدن، برتن کردن، گذاردن، وانمود شدن، بکار گماردن

overlay (فعل)
پوشیدن، رویهم قرار دادن، زیاد بار کردن

don (فعل)
پوشیدن، برتن کردن

wear (فعل)
پوشاندن، پوشیدن، دوام کردن، ملبس شدن، در بر کردن، بر سر گذاشتن، پاکردن

endue (فعل)
بخشیدن، دادن، اراستن، پوشاندن، وادار کردن، پوشیدن، بخشیدن به

enshroud (فعل)
پوشیدن، در کفن پیچیدن، کفن کردن، کاملا پنهان کردن

indue (فعل)
بخشیدن، دادن، اراستن، پوشاندن، پوشیدن

پیشنهاد کاربران

get into
To dress in some article of clothing*
Kids, go get into your school uniforms right now—we're running late!
I just need to go get into my suit before we go
To fit into a particular article of clothing*
...
[مشاهده متن کامل]

I'm having a hard time getting into this dress—can you zip it for me?
I put on a little weight over the holidays, so hope I can still get in my jeans

ببر کردن ؛ بتن کردن جامه و جز آن. پوشیدن جامه.
در زبان پارسی پوشیدن هم گذرا بکاررفته و هم ناگذرا.
پوشیدن: من پوشیدم جامه را، من پوشاندم جامه را بر دیگری.
پوشیدن به چم دربرگرفتن ( محافظت ) و پنهان کردن است
فلان چیز را بپوشان = از دید پنهان کن= محافظت کن
منرو پوشش بده = منرو در بر بگیر = از من محافظت کن
پوشالی=پنهان کننده هر چیزی که جداشونده است = استعاره از بی ارزشی و موقتی بودن
...
[مشاهده متن کامل]

اقدامات پوشالی = اقدامات پنهانی ( استعاره از کم ارزشی ) و موقت که در آینده جدا می شود.
واژه هیچ که به پوچ نیز گفته میشود از همین امده یعنی پوچ یا پوک نشان از چیزی دارد که چیزی را پنهان کرده در واقع لایه ایست که روی چیزی قرار داد و در هر جا کاربرد گوناگونی پیدا کرده
پوچ = تهی
پوک = تهی مغز
پوش = دربر دارنده = محافظ = پنهان کردن

به تن کردن، در بر کردن
برخی از برابرهای یاد شده در بالا همتراز کارواژه ی �پوشاندن� است و نه �پوشیدن�
در مورد لباس های پایین تنه ( بپا کردن ) .
آن قوم شلواری مخملین به پا می کردند و . . . . . . . . . . . . .
پوشیدن : در پهلوی پوشیتن pōšītan بوده است.
( ( زمین پوشد از نورْ پیراهنا ؛
شود تیره گیتی بدو روشنا ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 201 )

Porte _>به تن داشتن
Mette_>پوشیدن
کلمه پوشیدن به انگلیسی میشه wear

بپرس