پوشش

/puSeS/

    blanket
    case
    casing
    cloak
    clothing
    coating
    cot
    cover
    coverage
    covering
    coverlet
    encrustation
    envelope
    envelopment
    hull
    mantle
    mask
    overlay
    patination
    shroud
    surface
    umbrella
    veil
    vesture
    wear
    wrapper
    wraps
    camouflage
    coat

فارسی به انگلیسی

پوشش ایمنی چهره
mask

پوشش برونی
jacket

پوشش تگرگی
roughcast

پوشش چتر مانند در بالای صندلی صدارت
canopy

پوشش چیزی را برداشتن
uncover

پوشش دادن
cover

پوشش دار کردن
encase, encrust

پوشش دهی
footprint

پوشش زیبا و کامل
panoply

پوشش سیم
conduit

پوشش صفحه ترمز دوچرخه
calliper

پوشش گچی
plaster cast

پوشش مچ پا
spat

پوشش میل لنگ
crankcase

مترادف ها

gear (اسم)
لوازم، اسباب، جامه، پوشش، دنده، چرخ دنده، افزار، ادوات، الات، مجموع چرخهای دندهدار، چرخ دنده دار

roof (اسم)
مسکن، طاق، پوشش، سقف، بام خانه، بام

span (اسم)
ظرفیت، پوشش، اندازه، محدوده، یک وجب، وجب، مدت معین، گستردگی، فاصله معین

shield (اسم)
حامی، سپر، پوشش، حفاظ، تخته، محفظه، پوشش محافظ

cover (اسم)
سر، پوشش، جلد، سر پوش، فرش، غلاف، سقف، رویه، روپوش، لفاف، پاکت، غشا

armature (اسم)
میله فلزی، جوشن، زره، ارمیچر، القاگیر، پوشش

coverage (اسم)
پوشش، شمول

envelopment (اسم)
پوشش، احاطه، لفاف

coating (اسم)
پوشش، روکش، اندود

covering (اسم)
پوشش، جلد، سر پوش، پوشه

overlay (اسم)
پوشش، کراوات، اندود، جای گذاشتن، جای گذاشت

sconce (اسم)
پوشش، پناه، حفاظ، جریمه، دیوار کوب، تاقچه سر بخاری، تاقچه

mantle (اسم)
پوشش، رداء، خرقه، بالا پوش، شنل زنانه، کلاه توری

robe (اسم)
پوشش، رداء، خرقه، جامه بلند زنانه، لباس بلند و گشاد، خلعت

capsule (اسم)
پوشش، کیسه، کپسول، سر پوش، پوشینه

theca (اسم)
پوشش، کیسه، کپسول، غلاف

camouflage (اسم)
پوشش، استتار، پنهان کردن وسایل جنگی

capping (اسم)
پوشش، سر پوش، کلاه سازی، اندود سازی

sheathing (اسم)
پوشش، غلاف، مصالح مخصوص غلاف یا پوشش

casing (اسم)
پوشش، روکش، غلاف، لوله جداری، اندود، لوله محافظ

tunic (اسم)
پوشش، نیام، لباس کوتاه، کت کوتاه سربازان انگلیس، بلوزیا کت کوتاه کمربند دار

casement (اسم)
روزنه، پوشش، پنجره، پنجره لولادار

incrustation (اسم)
پوشش، پوسته، اندود، نمای مرمر

gaberdine (اسم)
پوشش، لباس، جبه، ردای بلند، گاباردین

coverture (اسم)
پوشش، پناه، حفاظ، سقف

shroud (اسم)
پوشش، کفن، لفافه

envelope (اسم)
پوشش، جام، لفاف، پاکت، پاکت نامه، حلقهء گلبرگ

shale (اسم)
پولک، پوشش، شوره سر، سنگ نفت زا، سنگ رست

integument (اسم)
پوشش، جلد، پوست

involucre (اسم)
پوشش، گریبانه، پوشش غشایی

involucrum (اسم)
پوشش، گریبانه، تشکیل استخوان جدید

revetment (اسم)
پوشش، سنگ چینی

roofing (اسم)
پوشش، بام، سقف سازی، مصالح ساختن بام

پیشنهاد کاربران

پوشش:شرم. آزرم. چشم ورو.
چگونه ، چونان شکسته بندی.
نه چونان عریان گردی.
کسوت
دوستان پوشش به معنای لباس است
attire
کاور
( در افغانستان ) پوش
غلاف
ستر
پوشش: در پهلوی پوششن pōšišn بوده است .
( ( به کوشش ازو کرد پوشش به رای
به گستردنی بد هم او رهنمای ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 254. )

پوشش :[ اصطلاح تخته نرد] بستن یک مهره تک با مهره ی دیگر
پوشش: [ اصطلاح فوتبال ]واژه پوشش در کل معنی تدافعی دارد. این واژه در سه موقعیت به کار برده می شود: پوشش منطقه ای، که مفهوم منطقه ای را دارد که مدافعین بایستی آنرا پوشش دهند. پوشش دفاعی یا دفاع پوششی، که
...
[مشاهده متن کامل]
به مدافعی گفته می شود که یکی از وظایف آن پوشش دادن مهاجم یا مهاجمین در شرایطی خاص است. و دیگری مترادف با پشتیبانی دفاعی است

پوشش: پوششی که برای درمعرض دید قرار نگرفتن بخشی ازصحنه یا دیده شدن بخش خاصی از صحنه در دوربینهای غیر دیجیتالی تعبیه می شود؛ مانند نمای نقطه نظر بازیگری که با دوربین به جایی نگاه می کند. این تمهیدات اکنون دردوربینهای دیجیتالی تعبیه شده است. ( اصطلاح سینمایی )
ساتر
پوشش ( اصطلاح خیاطی ) : سجافی که دو طرف آن باز است و از آن نوار یا کش رد می شود.
حجاب
لفاف
غشا
لفافه
ستار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس