پوسته پوسته

/pustepuste/

    crusty
    flaky
    scabrous
    scaly

فارسی به انگلیسی

پوسته پوسته شدگی
flakiness

پوسته پوسته شدن
chip, flake, to scale, to fall away in flakes

پوسته پوسته شونده
flaky, short

پوسته پوسته کردن
flake

مترادف ها

leprose (صفت)
فلس دار، پوسته پوسته، شوره دار، پولک دار

flaky (صفت)
پوسته پوسته، ورقه ورقه، برفکی، ورقه شونده، فلسی

scabrous (صفت)
زننده، هرزه، خشن، زبر، نا هموار، پوسته پوسته، دان دان

shelly (صفت)
پوسته پوسته، صدفی

پیشنهاد کاربران

بپرس