پوسته پوسته شدگیflakinessپوسته پوسته شدنchip, flake, to scale, to fall away in flakesپوسته پوسته شوندهflaky, shortپوسته پوسته کردنflake
leprose (صفت)فلس دار، پوسته پوسته، شوره دار، پولک دارflaky (صفت)پوسته پوسته، ورقه ورقه، برفکی، ورقه شونده، فلسیscabrous (صفت)زننده، هرزه، خشن، زبر، نا هموار، پوسته پوسته، دان دانshelly (صفت)پوسته پوسته، صدفی