پوست کندن


    hull
    husk
    pare
    peel

فارسی به انگلیسی

پوست کندن از حیوان
flay

پوست کندن درخت
bark

مترادف ها

hide (فعل)
پنهان شدن، پوست کندن، پنهان کردن، مخفی کردن، نهفتن، پوشیدن، مخفی نگاه داشتن، ابشتن، خود را پنهان ساختن

pelt (فعل)
شتاب کردن، پوست کندن، پی درپی زدن، پرتاب کردن، پی در پی ضربت خوردن

bark (فعل)
وغ وغ کردن، پوست کندن، عوعو کردن

peel (فعل)
پوست کندن، کندن، پوست انداختن، مقشر کردن

pare (فعل)
کاستن، چیدن، پوست کندن، تراشیدن، سرشاخه زدن، قسمت ای زائد چیزی را چیدن

hull (فعل)
پوست کندن، ولگردی کردن

rind (فعل)
پوست کندن

flense (فعل)
پوست کندن، چربی گرفتن از

skin (فعل)
پوست کندن، لخت کردن، با پوست پوشاندن

پیشنهاد کاربران

زجر وعقوبت کردن، مجازات و پادافراه کردن
رک و پاک کردن
سلخ
پوستیدن چیزی.
Excoriate
Flay
Skin
Peel

بپرس