پوزش

/puzeS/

    apology
    excuse
    pardon

فارسی به انگلیسی

پوزش امیز
apologetic, deprecatory

پوزش امیزانه
apologetically

پوزش پذیر
excusable, forgivable, [adj.] forgiving

پوزش پذیری
pardon

پوزش خواستن
apologize, to offer an apology

پوزش خواهی کردن
recant

پوزش کسی را پذیرفتن
excuse

مترادف ها

excuse (اسم)
عنوان، بهانه، پوزش، دستاویز، عذر

pardon (اسم)
گذشت، پوزش، حکم، بخشش، فرمان عفو، امرزش

apology (اسم)
عذرخواهی، پوزش، مدافعه، اعتذار

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

پوزشپوزشپوزشپوزش
معذرت جویی
معذرت خواهی
پوزش:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " پوزش" می نویسد : ( ( پوزش در ریخت ، مصدر شینی است از " پوزیدن " و پوزیدن را در فرهنگ ها به معنی ستردن و زدودن آورده اند . می تواند بود که پوزیدن ریختی از پوشیدن باشد و معنی ستردن در آن معنایی مجازی و هنری : آنگاه که به کاری نادرخور و زشت که انجام گرفته است خَسْتو می آیند و از آن پشیمان می شوند ، اثر ناپسند و دلازار آن کار پوشیده می شود و از میان می رود . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( فرستاده را گفت کای هوشیار
بباید ترا پوزش اکنون به کار. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 349. )

عذر، بهانه، excuse
عذر خواستن