پوزش

/puzeS/

    apology
    excuse
    pardon

فارسی به انگلیسی

پوزش امیز
apologetic, deprecatory

پوزش امیزانه
apologetically

پوزش پذیر
excusable, forgivable, [adj.] forgiving

پوزش پذیری
pardon

پوزش خواستن
apologize, to offer an apology

پوزش خواهی کردن
recant

پوزش کسی را پذیرفتن
excuse

مترادف ها

excuse (اسم)
عنوان، بهانه، پوزش، دستاویز، عذر

pardon (اسم)
گذشت، پوزش، حکم، بخشش، فرمان عفو، امرزش

apology (اسم)
عذرخواهی، پوزش، مدافعه، اعتذار

پیشنهاد کاربران

معذرت جویی
معذرت خواهی
پوزش:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " پوزش" می نویسد : ( ( پوزش در ریخت ، مصدر شینی است از " پوزیدن " و پوزیدن را در فرهنگ ها به معنی ستردن و زدودن آورده اند . می تواند بود که پوزیدن ریختی از پوشیدن باشد و معنی ستردن در آن معنایی مجازی و هنری : آنگاه که به کاری نادرخور و زشت که انجام گرفته است خَسْتو می آیند و از آن پشیمان می شوند ، اثر ناپسند و دلازار آن کار پوشیده می شود و از میان می رود . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( فرستاده را گفت کای هوشیار
بباید ترا پوزش اکنون به کار. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 349. )

عذر، بهانه، excuse
عذر خواستن

بپرس