پهلوی

/pahlavi/

    against
    beside
    besides
    next
    pahlavi
    pehlevi
    pahlavi language
    pahlavi dynasty
    name of a gold coin

فارسی به انگلیسی

پهلوی بدن انسان و حیوان
flank

پهلوی رینگ
ringside

پهلوی رینگ مشت بازی
ringside

پهلوی هم جور کردن
nest

پهلوی هم قرار دادن
collocate, joint, tessellate

پهلوی هم گذاشتن
juxtapose

پهلوی هم گذاشتن و ساختن
fabrication

پهلوی کشتی
broadside

مترادف ها

at (حرف اضافه)
در، نزدیک، بر حسب، سر، بر، به، بسوی، در نتیجه، بطرف، بنا بر، از قرار، پهلوی، بقرار

by (حرف اضافه)
از، با، نزدیک، پهلوی، بواسطه، توسط، بوسیله، بدست، بتوسط، از کنار، از پهلوی

پیشنهاد کاربران

پدر و پسر پهلوی جزء حقیرترین پادشاهان تاریخ ایران در مقابل ترک ها
ترک ستیزی در خونشان بود
متاسفانه همون برنامه تا الانم ادامه داره
ترس از ترک ها
حقارت جلوی ترک ها
پهلوی
پهلوی زبانی از خانواده زبانی ایرانی شمال غربی می باشد که تبار زبان های کردی، گیلکی، بلوچی، تاتی و مازندرانی می باشد.
اگر پهلوی را ندانی زبان / به تازی تو اروند را دجله خوان.
فردوسی.
کلیله به تازی شد از پهلوی / به دینسان که اکنون همی بشنوی.
فردوسی
نگه کن سحرگاه تا بشنوی / ز بلبل سخن گفتن پهلوی.
فردوسی
...
[مشاهده متن کامل]

بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی / می خواند دوش درس مقامات معنوی.
حافظ
مرغان باغ قافیه سنجند و بذله گوی / تا خواجه مِی خورد به غزلهای پهلوی.
حافظ

پهلوی در سنسکریت پهلوه pahlava و به معنی همسایه ی ارجمند می باشد. همچنین در سنسکریت به ایرانیانی که در شمال باختری هند زندگی می کردند پهلوه گفته می شد؛ زیرا پهل که در پهلوی و پارتی پهر pahr خوانده می شده به معنی همسایه و یا مرز است.
واژه پهلوی
معادل ابجد 53
تعداد حروف 5
تلفظ pahlavi
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت نسبی، منسوب به پهلَو ) [قدیمی]
مختصات ( آخرین سلسلة پادشاهی در ایران )
آواشناسی pahlavi
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ لغت معین
پهلوی برگرفته از نام طایفه پهلوان مازندران است. شهر آلاشت از شهرهای مازنی نشین سوادکوه میباشد. مردم آلاشت از قوم تبری هستند. طوایف تبری آلاشت شامل پهلوان، رحمانی، جمشیدی، جورسری، رستم پور، رشیدی، گیلک،
...
[مشاهده متن کامل]
شهابیان، یوسف پور، رفعتی ، صالحی ، قلی پور ، سروش ، ناصری، ملا، امینی، عرب، احمدی، احمدیان، دله و باقری میباشد.

این زبان بیشتر مربوط به دوره ماد_پارت هست بویژه دوره اشکانیان؛
که زبانهای شمالغربی و شمالی رو دربر میگیره؛ مثل کُردی، زازا، گیلکی، مازنی، تالشی، تاتی، سمنانی. * و این زبانها بسیار به هم شبیه و مشابه هستند.
*سمنانی زبان هست نه گویشی یا لهجه ای از پارسی.
پرثوه در اصل و ریشه به شکل پَر سَوا تلفظ می شده است. سَوا به معنای جدا و پَر اشاره تشبیهی به پر مرغ داشته است. یعنی مانند یک پر سبک از بدن یک مرغ در حال پرواز جدا شده و پس از فرود آمدن در گوشه ای روی زمین
...
[مشاهده متن کامل]
نشسته بوده باشد. یعنی فرعی ؛ کناری ؛ حاشیه ای ؛ گوشه ای ؛ مرزی ؛ پهلوئی ( پهلویگ ) و یا مثل یک جویبار که از رودخانه جدا و یا به آن پیوسته شده باشد. و به شکل پارس آوا به معنای آهنگ یا صدا یا کوس و یا جَرَس ( زنگوله ) پارس و یا آباد شده توسط پارس .

واژه زیبای پهلوی با حروف لاتین به شکل Pahlavi به احتمال قوی و قریب به یقین ممکن است در اصل و ریشه یعنی در مراحل اولیه پیدایش خود در زبان انسان ایرانی به شکل های زیر بوده باشد :
Phalavi با تلفظ فال آوی به معنای ستون آبی. پیشوند phal در زبان یونانی به معنای ستون می باشد. از طرف دیگر فال آوی به معنای فال گرفتن از طریق خیره شدن به آب در یک پیاله یا جام ، مثل فالگیری از راه های دیگر.
...
[مشاهده متن کامل]

Parava با تلفظ پار آوا . پیشوند پار مخفف پارت و پسوند آوا دو معنا دارد ؛ یکی آهنگ یا صدا و دیگری به معنای آبادی یا آباد شده و به شکل پار آوا به معنای صدای پارت یا آباد شده توسط پارت. پیشوند پا می تواند مخفف پارسال یا زمان گذشته هم بوده باشد و پار آوا به معنای آهنگ یا صدا و یا آبادانی قدیمی.
Pahlavi به شکل pa hl avi با تلفظ پا هل آوی.
هِل معانی مختلفی داشته . ممکن است مخفف واژه Helios یونانی به معنای روشنائی بوده باشد و پا اشاره به پایه و بنیاد داشته ، یعنی بنیاد مثل آب روشن است. شاید منظور بنیاد هستی و وجود بوده باشد یا روشن بودن آفرینش آغازین یا بنیادین. هل شاید به معنای ضمیر اول شخص جمع یعنی ما، هم بوده باشد و به شکل " پا ما آوی " به این معنا بوده باشد که پایه یا ریشه و یا اصل اولیه ما موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی در آب بوده است. یکی از عناصر چهارگانه فلسفی در اعصار دور دست تاریخ.
کلمه avi با تلفظ آوی در زبان اقوام ماد معادل کلمه آبی در زبان فارسی می باشد و یکی از نام های قدیمی اوستا در کنار هوسِتا به معنای ستاینده هو، آوسِتا بوده است به معنای ستاینده آب بخاطر مفید بودن بنیادی آن درزندگی نباتی و حیوانی و انسانی .
عنوان اهورامزدا در اصل و ریشه به شکل زیر بوده است : اهو را مَزِدا .
به معنای : هو اولیه یا آغازین را از خاطره پاک نکن ( مَزِدا ) بلکه آنرا همیشه به یاد داشته باش.

پهلوی نام طایفه ای طبری در سوادکوه مازندران هست که با نام پهلوان شناخته میشود.
طایفه پهلوان در آلاشت و طایفه پالان و پالان دورز در نور و نوشهر سکونت دارند که به زبان طبری ( مازندرانی ) صحبت میکنند.
تنها فقط یه پانترک می تونه با این نفرت یه سلسله غیر ترک در ایران زمین توهین کنه! ضمنا اینجا منظور از پهلوی، معرفی ریشه یکی از زبانهای ایرانی است که گویا به شما خیلیییی فشار آورده : )
بزرگواری که فرمودند
واژه "پهلوی" یعنی "پارتی"، آن صورت تحول یافته "پرثو" . . .
"ث" به "هـ" تبدیل شده واین کلمه "پرهو" می شود
-
شما و همه استادان در ایران که این همه میدانید که ل - ر / پرثو پرهو / پثر - پهر - پسر شده چرا نمیدانیدکه پارس پارث با هم یکی هستندو در همین گلستان سعدی سال را ثل میگوید و همانگونه که پرثو پهلو و پهله شده و پارسی و پهلوی را به همه ایرانیان میگفتند
...
[مشاهده متن کامل]

و این پارسی دری برای این گفتند که از دگر پارسی ها ( که انرا ایرانی مینامید ) بازشناخته شود آری نام ایران کهن است و نام پارسی نیز - در ایران کسی به نام پارث و پارس نبود کسی که بود پارسی بود که به ان پارثی و پهلوی هم میگفتند خوارزمی و سغدی نیز خود را پارسی می دانستند و انک بوریحان که میگوید خوارزمیان نیز چون سغدیان گل بستان پارسیان اند

نام سلسله پارت ها و اسم قدیم زبان فارسی
سینه کشِ . . . . . . . . . . = کنارِ / مقابلِ . . . . . . . . . . . . .
سینه کشِ دیوار ایستاده بودم.
آرزو داشتن
زبان ایرانی میانه غربی شمالی زبان ایالت باستانی "پارت"
که نام این سرزمین در کتیبه داریوش به صورت " پرثوه"
� ( - Parθava ) � ذکر شده است.
به طور کلی زبان های ایرانی میانه شمالی را "پهلوی" نیز می خوانند.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه "پهلوی" یعنی "پارتی"، آن صورت تحول یافته "پرثو" می باشد.
"ث" به "هـ" تبدیل شده واین کلمه "پرهو" می شود.
سپس با تبدیل "ر" به "ل" و فرایند "قلب/جابجایی" بین دو واج "ل" و "هـ ،
"پهلو" شد.
با اضافه پساوند نسبت، شد "پهلوی" یعنی "پارتی".

پهلوی نام خط و زبان ایرانیان در زمان اشکانیان و ساسانیان .
زبان پهلوی
زبان پارسی میانه، زبان پهلوی ( ساسانی ) یا پهلویک یا پهلوانیک ( پارسی میانه: پارسیگ - - Pārsīg ) نیای مستقیم زبان پارسی امروزی است. پهلوی در معنای عام و نه چندان دقیق به زبان ها و مخصوصاً خط های رایج دوره های اشکانی و ساسانی اطلاق می شود و محدود به ایالات نبوده است. پهلوی یا پارسی میانه شکلی از زبان پارسی است که واسطهٔ مستقیم میان پارسی باستان و پارسی امروزی است. به عبارت دیگر پارسی امروزی شکل تحول یافته تر از خود زبان پارسی میانه است. پارسی میانه زبان ارتباطی مشترک در تمامی شاهنشاهی ساسانی بود و احتمالاً در زمان ساسانیان در خراسان تقریباً به طور کامل جایگزین زبان پارتی شده بود. پارسی میانه یکی از زبان های ایرانی است که بنا به تعریف از اوایل دوران اشکانی نخست در جنوب غربی ایران و سپس در زمان ساسانیان به عنوان زبان رسمی همه امپراطوری ایران تا صدر اسلام رواج می داشته است. خاستگاه این زبان که فرزند پارسی باستان به حساب می آید پارس بود. در دوران اشکانیان پارسی میانه زبانی محلی بود و از پهلوی اشکانی تأثیراتی پذیرفت تا اینکه در زمان ساسانیان زبان رسمی شاهنشاهی شد. کتیبه ها و اسناد ساسانیان و بسیاری از کتاب ها به این زبان نوشته می شد. با برافتادن ساسانیان و تا چند سده پس از اسلام همچنان تولید اثر به این زبان ادامه داشت. گرچه عملاً زبانی نیمه مُرده به شمار می آمد.
...
[مشاهده متن کامل]

منسوب به پهله، پهلوانی، ظاهرا گویشی بوده که در خراسان و اطراف آن رایج بوده
پهلو هم معنی "پرتهو"و "پَرثَوَه" است که در سانسکریت معادل عظیم یا وسیع میباشد. پُرتُهو نیز خود همان واژه "پُرتوان " امروزی است. که با این وصف پهلوی و پهله و پهلوان معنای زورمند و قدرتمند و حاکم بودن را
...
[مشاهده متن کامل]
می دهد و زبان پهلوی از آن جهت که زبان حکومتی در دوره خود بوده است به این نام آوازه یافته است. البته شهرهایی که به این زبان سخن می گفته اند نیز پهلوا می گویند و در اصلمی توان گفت این زبان بعنوان یک زبان رسمی و حکومتی بوده که در برخی نقاط ایران کاربرد فراگیرتری هم داشته است. بعدها این زبان دستخوش تغییر و ویرایه قرارگرفت و دوباره به عنوان زبان نوشتاری و دیوانی در دربار کاربرد داشته است که به زبان "دری" یا "فارسی دری"خوانده می شود.

این واژه در سنسکریت پَهلَوَ pahlava و جمع آن پَهلَواس pahlavãs خوانده می شده و نام مردمی بوده که در شمال غربی هند ( خراسان ) می زیسته اند. برخی پژوهشگران واژه ی پهلوی را از واژه ی پَرثَوَه دانسته اند که درست نیست.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس