پهلوانی

/pahlavAni/

    athletic strength or game
    [adj.] athletic
    heroic
    athletics
    epic
    sportsmanship

مترادف ها

athletics (اسم)
پهلوانی، ورزشکاری، علم ورزش، زور ورزی

championship (اسم)
پهلوانی، مبارزه، قهرمانی، مسابقه قهرمانی

agonistic (صفت)
مجادله ای، مشاجرهای، ورزشی، پهلوانی، کوشش امیز، جنگجو، مستعد جنگ

athletic (صفت)
ورزشی، پهلوانی، ورزشکار، تنومند، پرعضله

پیشنهاد کاربران

فرهنگ پهلوانی ز دیرینه تاریخ روان آب شد
ز پهلوانان نامی تختی و پوریای ولی فرهنگ جوانمردی می ناب شد
ورزش زورخانه ای ز تمرین چسم و روح در گرداب شد
ز خصلت جوانمردی در گود باستانی روح ورزشکار باده ناب شد
...
[مشاهده متن کامل]

ز خصلت جوانمردی و مرودت و بخشش و ایثار چون عقاب شد
ز مهمان نوازی دستگیری از مظلومین و مبارزه با ناحق در محراب شد
ز فروتنی و گذشت و امانت داری جوانمرد چون آفتاب شد
ز اشعار مرشد در مدح علی ورزشکاران شاداب شد
ز اقتدا به مولا علی روح ورزشکاران کامیاب شد
در گود زورخانه دانشگاه انسان سازی ز تکریم هم جان سیراب شد
ز ورود به زورخانه تا ختم ورزش دل به سوی حق در محراب شد
با فروتنی درسی که ورزشکار باستانی ز من من بر نقاب شد
پارسی ز ورزش زورخانه جسم وجان با نوای مرشد چون زلال لب شد
پیلتنان با اقتدا به مولا علی جوانمردی را سیراب شد
هفته فرهنگ پهلوانی بر همه جوانمردان ورزشکاران تبریک می گویم 🌹🌹🌹🌹🌹🌸🌹

بپرس