پنهان شدن


    burrow
    hide
    mantle
    to hide (oneself)

مترادف ها

abscond (فعل)
فرار کردن، گریختن، روش نشان ندادن، روپنهان کردن، پنهان شدن، غایب شدن، در رفتن

hide (فعل)
پنهان شدن، پوست کندن، پنهان کردن، مخفی کردن، نهفتن، پوشیدن، مخفی نگاه داشتن، ابشتن، خود را پنهان ساختن

burrow (فعل)
پنهان شدن، نقب زدن، زیرزمین لانه کردن

fudge (فعل)
پنهان شدن، فریفتن، سرهم بندی کردن، اهسته حرکت کردن

ensconce (فعل)
پنهان شدن، پوشاندن، پناه دادن، استحکامات ساختن، خودرادرجانپناه جادادن

پیشنهاد کاربران

بپرس