پنداری

/pendAri/

    hypothetical
    supposed

مترادف ها

imaginary (صفت)
خیالی، وهمی، تصوری، موهوم، پنداری، انگاشتی

پیشنهاد کاربران

پنداری ( پَندِری ) در لهجه کاشانی زیاد استفاده می شود و چَمِ انگار را می دهد
پنداری = اِنگار ، اِنگاری
پنداری:اندیشه می کنی
پنداری : انگار که، گویی
می نماید که ؛ گویا. گوئی. پنداری. چنین به نظر میرسد :
می نماید که سر عربده دارد چشمت
مست خوابش نبرد تا نکند آزاری.
سعدی.
گمان میکنی
انگار
پنداری :فکر میکنی

بپرس