پلکان جلو در خانهstoopپلکان چرخدار هواپیماrampپلکان ستونیstairwellپلکان عمودstairwellپلکان فرارfire escapeپلکان متحرک هواپیماrampپلکان معمولا عریضstairwayپلکان کشتیcompanionway
ramp (اسم)خشم، پیچ، دست انداز، پلکان، سطح شیب دار، سکوب سراشیب، پلهء سراشیبpitch (اسم)اوج، درجه، پرتاب، استقرار، سرازیری، گام، پلکان، زیر و بمی صدا، قیر، دانگ صدا، لباب، ضربت با چوگان، اوج پرواز، جای شیبghat (اسم)گردنه، پلکانstep (اسم)رفتار، درجه، رتبه، مرحله، پله، قدم، گام، پلکان، صدای پا، رکابladder (اسم)نردبان، پلکانstile (اسم)نردبان، پلکان، سنگچین، چوب عمودی چهارچوب دربstairway (اسم)پلکان، راهرو پلهghaut (اسم)گردنه، پلکان، سلسله کوه
رازینه . . . . .زینهشاتو . . . .تشکیل شده از دو بخش پ و لکان . پ مخفف پا و لکان به معنای چسباندن و وصل کردن. در گویش اورامان به همان شکل اوستای تلفظ میگردد یعنی پا را همان پ و وصل کردن را همان لکاندن میگویند.+ عکس و لینک