پلاستیک، ماده پلاستیکی
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
پلاس در زبان فارسی یعنی پژمرده شدن و تیک قسمتی از زمان در زبان انگلیسی یعنی مثبت
واژه پلاستیک
معادل ابجد 523
تعداد حروف 7
تلفظ pelāstik
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [فرانسوی: plastique]
مختصات ( پِ ) [ انگ . ] ( اِ. )
آواشناسی pelAstik
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
... [مشاهده متن کامل]
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 523
تعداد حروف 7
تلفظ pelāstik
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [فرانسوی: plastique]
مختصات ( پِ ) [ انگ . ] ( اِ. )
آواشناسی pelAstik
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
... [مشاهده متن کامل]
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
ریختال، ریختاله، ریختاک
🇮🇷 واژه ی برنهاده: ریختسان 🇮🇷
منعطف ، شکل پذیر ، قالب پذیر
برعکس الاستیک یعنی غیرارتجاعی و یکنواخت
پلاستیک
کِشانیز : کِش - آن - ایز
کِش : ستاک کشیدن
آن : پسوند به مینهء حالت ( هالند ) ، مانند : خندان = در حال خنده یا حالت خنده ( هال خنده یا هالند خنده )
ایز : پسوند نام ساز : مانند : پاکیز ، مَویز ، کَنیز، پالیز
کِشانیز : کِش - آن - ایز
کِش : ستاک کشیدن
آن : پسوند به مینهء حالت ( هالند ) ، مانند : خندان = در حال خنده یا حالت خنده ( هال خنده یا هالند خنده )
ایز : پسوند نام ساز : مانند : پاکیز ، مَویز ، کَنیز، پالیز
پلاستیک
از نگر ریشه شناسی باید با پلاسما پیوند داشته باشد .
پلاس گویش اروپایی براز و بَراق یا بَراغ پارسی به مینه ی درخشنده است با میانوند "ت" و پسوند " ایک".
گرته برداری :بَراغیز ، بَرازیج
از نگر ریشه شناسی باید با پلاسما پیوند داشته باشد .
پلاس گویش اروپایی براز و بَراق یا بَراغ پارسی به مینه ی درخشنده است با میانوند "ت" و پسوند " ایک".
گرته برداری :بَراغیز ، بَرازیج
حالتی که مواد بعد گذر از حالت کشسان و الاستوپلاستیک ( کذر کامل از فاز الاستیک ) به آن میرسند
نایلون