بهشت: جنّت.
دوزخ: جحیم، جهنم.
همیستگان: برزخ.
رستاخیز: قیامت.
پارسی را پاس بداریم✌️
دوزخ: جحیم، جهنم.
همیستگان: برزخ.
رستاخیز: قیامت.
پارسی را پاس بداریم✌️
پل چینود
پل صراط=پل چینود
صراط مستقیم و یا راه راست و حقیقی از بهشت مبدئی به سوی بهشت معادی از طرف خداوند متعال در چهارچوب طرح مطلق آفرینش بطور مطلق و تزلزل ناپذیر از پیش تعیین گردیده و مُهر و موم امری قضا و قدر بر آن نهاده است و توسط هیچ نیرویی و تدبیر و اندیشه هیچ انسانی کوچکترین لرزش و لغزش و خللی در بطن و محتوای آن نمی تواند راه یابد ولو اینکه آن لرزش و خلل به اندازه یک ذره زیر اتمی به نام کوارک و یا به اندازه یک ذره نور و یا به کوچکی و یا کوتاهی کوتاه ترین طول موج نور باشد. این صراط مستقیم و یا راه راست و حقیقی از طریق وقوع سلسله قیامت ها و یا به زبان علمی مه بانگ های متوالی طی و پیموده می شود و آنهم براثر نوسانات متواتر یا پیاپی انقباض و انبساط کیهانی. انسان بهمراه طبیعت و کیهان پس از ظهورات متعدد کیهانی و پشت سر گذاشتن حیات های بیشمار دنیوی بهمراه کیهان به حالت معاد صعود خواهد کرد و نه بریده شده و جدا از محتوای کیهان. طبیعت و کیهان هم میتوانند ظهورات مادی و هم روحی داشته باشند و نه تنها مادی، زیرا نه تنها روح بلکه ماده هم امر خداوند می باشد. ماده و روح با همدیگر یک نوسانگر عظیم دوقطبی اند و بطور مطلق جدا ناپذیر از همدیگر. اما قطبین این نوسانگر قابلیت تبدیل و تحول به همدیگر و حفظ و نگهداری قطب مقابل بصورت بذر قابل رشد در قطب خودی را دارا می باشند. این تبدیل به دو طریق اتفاق می افتد؛ یکی مستقیم و دیگری غیر مستقیم. افزایش و کاهش تعداد موجودات زنده گیاهی و حیوانی و انسانی از نوع تبدیل غیر مستقیم می باشد و تبدیل و تحول مستقیم فقط در اولین لحظات وقوع مه بانگ های متوالی و انبساط محتوای جهان رُخ می دهد. خداوند متعال طی پیمان الست ( اَل است ) و قبل از آغاز نزول یکباره حالت بهشتی مبداء بسوی نهایت نقصان و پس از آن آغاز سفر صعودی به تک تک افراد انسانی وعده و قول رجعت یا بازگشت به همان حالت اولیه را داده است و به قول و وعده خویش وفادار می باشد. تفسیر صحیح و حقیقی این ایده نیک انسانی یعنی پیمان الست این است که تک تک افراد انسانی بدون استثناء در حالت بهشتی مبداء حضور عینی داشته و از حیات نیمه جاودانه پس از آفرینش اولیه برخوردار بوده و مخاطب و شنونده کلام مستقیم خداوند بوده اند و نه اینکه از ذریه یا پشت یک موجود خیالی - اوهامی و غیر حقیقی به نام آدم چند لحظه بیرون آمده باشند و پس از شنیدن سخن و کلام خداوند دوباره به پشت وی برگشته و پس از آمیزش وی با یک موجود خیالی و اوهامی دیگر به نام حوا و از طریق تولید مثل و نسل به نسل به وجود آمده باشند. صراط ها و راه های انسانی در طول سفر به تعداد افراد انسانی می باشند، اما کلیه این راه ها روی شاهراه واحد صراط مستقیم یا راه راست و حقیقی و واحد کیهان قرار دارند. پیاده شدن و رهائی از تسلسل و یا قطار تولد و مرگ کیهانی و زنجیره تولد و مرگ انسانی در طول سفر و پشت سر گذاشتن حیات ها یا زندگی های دنیوی - شهودی بطور مطلق محال و غیر ممکن می باشد. فقط در فکر و خیال و اوهام میتوان از آن پیاده شد و سر و گوشی به اطراف آن کشید، همانطور که بودا در عالم خیال و اوهام از این قطار پیاده شد و به عالم نیروانا یا حالت آرامش کامل دست یافت، اما کالبد تثلیثی یا سه جنبه ای مادی - روحی - روانی وی پس از مرگ در بطن و پیکره واقعیت عینی باقی مانده است.
... [مشاهده متن کامل]
راه هائی که انبیاء و اولیاء شریف و بزرگوار در جهت عبور از پل صراط به انسان و بخصوص پیروان خویش ارائه داده اند با احترام کامل از دیدگاه این حقیر جملگی اوهامی و غیر حقیقی می باشند، زیرا خود پل صراط یک تولید اوهامی است و حاصل فعالیت قوای ادراکی فهم و عقل خام و ناپخته و بلوغ نیافته انسانی در بخش تولید اوهامات در پاسخ گویی به سوال بنیادی انسانی بوده است : پایان راه کی و کجا و چگونه خواهد بود ؟ این سوال در عصر جدید هم بنیادی محسوب می شود. اما پاسخ های دینی به این سوال برای انسان های موئمن غیر دینی عصر جدید و اعصار آینده نه تنها کافی نیستند و نخواهند بود بلکه بسیار گمراه کننده.
... [مشاهده متن کامل]
راه هائی که انبیاء و اولیاء شریف و بزرگوار در جهت عبور از پل صراط به انسان و بخصوص پیروان خویش ارائه داده اند با احترام کامل از دیدگاه این حقیر جملگی اوهامی و غیر حقیقی می باشند، زیرا خود پل صراط یک تولید اوهامی است و حاصل فعالیت قوای ادراکی فهم و عقل خام و ناپخته و بلوغ نیافته انسانی در بخش تولید اوهامات در پاسخ گویی به سوال بنیادی انسانی بوده است : پایان راه کی و کجا و چگونه خواهد بود ؟ این سوال در عصر جدید هم بنیادی محسوب می شود. اما پاسخ های دینی به این سوال برای انسان های موئمن غیر دینی عصر جدید و اعصار آینده نه تنها کافی نیستند و نخواهند بود بلکه بسیار گمراه کننده.