پل

/pol/

    bridge
    footbridge
    barbican
    loop
    keeper

فارسی به انگلیسی

پل اهرمی
bascule bridge

پل بازشو
bascule bridge

پل بازویی
cantilever bridge

پل بالارو
drawbridge

پل بینی
bridge

پل دو اسه
cantilever bridge

پل رو گذر
overpass

پل زدن
bridge

پل زنجیری
chain-bridge

پل ساختن
bridge

پل سازی
construction of bridges, construction of bradges

پل صراط
bridge whihc the righteous only can cross on the road toparadise

پل عابر پیاده
footbridge

پل فرماندهی
bridge

پل قپانی
bascule bridge

پل متحرک
drawbridge, swing bridge

پل معلق
suspension bridge

پل هوایی
airlift, flyover, overpass

پل کشتی
deck

مترادف ها

bridge (اسم)
پل، جسر، برامدگی بینی، بازی ورق

pons (اسم)
پل، پل دماغی

superelevation (اسم)
پل، ارتفاع زیاد، درجه ارتفاع، درجه بلندی

پیشنهاد کاربران

واژه پل ( پسوند ) مزید مؤخر امکنه : افراپل. انچه پل. چاله پل. چینه پل. سه پل. گالش پل. ( سانسکریت ، اِ ) قسمتی از دائره. || ( اِ ) کوله خاس. رجوع به کوله خاس شود. || مخفف پول که عرب فلوس میگویند. ( برهان قاطع ) . نقدینه. فِلس. ( نصاب ) . دینار و درم. زر و سیم و مس و نیکل و جز آن چون مسکوک و رائج باشد
...
[مشاهده متن کامل]

منبع عکس . فرهنگ عمید

پل
پل در هرکجا و در هر ابزاری آمده خود وسیله است که توسل به این واژه پارسی آسانی را برای ما میسر میسازد و عبور از روی آن از میسرات است مثلا بر روی رودخانه مسیر را میسر و آسان میکند کاغذ اسکناس آن لازم نکرده
...
[مشاهده متن کامل]
کالا بکالا شود بلکه بایک مبیع تهاتر صورت میگیرد در موتور مکانیکی با عبور تسمه از روی پل هرزه گرد کار یک گیربکس دست کم ده دنده ای مثلا نمونهکوچک آن را مثال میزنیم مثل کولر پله کوچک سر شافت ارمیچر رتور یا موتور الکتریکی اگر سه هزار دور باشد یک پله کوچک یک دهم وسیله اصلی دور را ده بیک میکند که سرعت کمتر ولی قدرت را ده برابر میکند این بود که در موتور های اولیه کار گیربکس و جعبه دنده را انجام میداد ولی ایمنی و ضریب اطمینان بسیار پائین بود مثلا در سربالایی و یا سرازیری که درست آن واژه کله پائی که مخفف کله پائینی است که هم مرحوم استاد شجریان در شعر محلی یره گه کار مووتو دره بالا میگیره وخواننده دیگر خراسانی در شعر. . . آی یره یره، ، ، یارم کله پا مره، ، ، قربون چشماش برم، ، ، دنبال شیراش برم، ، ، چقدر قشنگ راه مره، ، ، یقین به صحرا مره، ، ، کله پا درست است. سرازیر اولا سرا حکایت از سر زیاد است. و جمله درستی نیست این آشی است که فرهنگستان اول برای ما پخت وپارسی دری را دربداغون کرد و تحویل ما داد

پل ( به سوئدی: Bron ) ( به دانمارکی: Broen ) سریال تلویزیونی اسکاندیناویایی است که با همکاری تلویزیون سوئد، رادیوی دانمارک و شبکه آلمانی زد د اف تهیه شده است. این سریال به صورت کامل پخش شده و سری چهارم سریال که به گفته نویسنده فیلمنامه، آخرین سری می باشد از دهم دی ماه ۱۳۹۶ برای ساکنین کشورهای اسکاندیناوی پخش شد. سری آخر بیشتر از سایر سری ها در دانمارک کار شده است و شامل ۸ قسمت ۶۰ دقیقه ای می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

فصل اول این سریال به پرونده کشف یک جسد بر روی پل اورسوند بین سوئد و دانمارک اختصاص داشت. فصل دوم سریال به برخورد یک کشتی با این پل توسط یک گروه تروریستی می پردازد.
با الهام از این سریال یک مجموعه آمریکایی - مکزیکی به نام پل و همچنین یک مجموعه بریتانیایی - فرانسوی به نام تونل، ساخته و پخش شده اند.

پل
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/پل_(مجموعه_تلویزیونی)
پل با کسر پ به گویش بختیاری یعنی گوساله نر دو ساله
پل به زبان لری یعنی بلندی مثل تپه و . . .
ولی پله یا پهله یعنی کوه
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Bridges
پل، امکان انتقال یکپارچه داده ها یا توکن ها را بین دو پروژه مختلف بلاکچین فراهم می کند.
پل در زبان لری بالا گریوه به معنی بلندی است
مثلا میگن : ( روییم و قی ای پل )
یعنی به این بلندی برویم
پَل، مخفف پال از پالیدن به معنای خالص سازی
پل
واژه پل از ریشه هندواروپائی پر per - یا گذرگاه و محل عبور و مرور از راه آبی که در فارسی باستان یوفراتو بمعنی گذرگاه خوب یا پلی روی فرات که در اوستا پرتوش peretush یا هوپرتوا huperetyuua یا گدرگاه خوب، چون hu - در اوستا
...
[مشاهده متن کامل]

و eu - در لاتین و su - در سانسکریت معنی خوب میدهند که در فارسی باستان نیز hu - میباشد . واژه یوفراتو eufratu در سانسکریت پرایاتی pārayati گذرگاه و در لاتین پرتار portare معنی بندر را میدهد. البته در عکادی پراتو نیز فرات میباشد که شاید ریشه اولیه آن باشد. در انگلیسی واژه پورت port یا بندر که خود یک گذرگاه آبی میباشد جزو همین واژه پراتو محسوب میشود. واژه پل هم اکنون در انگلستان بنام اکسفرد Ox - ford در زمان قدیم پلی بوده که گاوها از ان عبور میکرده اند چون Ox معنی گاو و فردford صورت دیگر پل است. گفته میشود واژه پت path در انگلیسی یا راه نیز با پل هم ریشه است ولی این به تحقیق معلوم نشده است.

در خلجستان قم پل با فتحه پ و ل ساکن به معنی و مفهوم مرز شیب دار بین دو زمین را گویند. که حالت شیروانی و رمپ دارد و دیواره قائم نیست.
در اطراف قم و نزدیک شهرک شکوهیه نیز یک دهی بنام پل ( با کسر پ ) وجود دارد.
تو ورزش کشتی ،
" پل رفتن" یا " پل زدن"
یه فن هستش
#پند
بسیار شگفت آور است که بدانید از واژه پند
واژه فن ( حرفه ) در اوربی ( عربی )
و واژه path پس به چم راه در انگلیسی و واژه ponte پونته به چم پل در ایتالیایی
و واژه pont پون به چم پل در فرانسه ساخته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه پند از ریشه واژه *pent - پنت ایرانی است. این واژه در پهلوی ( زبان اشکانیان ) به ریخت pand پند و پل در آمده است.
و همچنان پس از گذشت ۲ هزار سال در زبان پارسی بکار میروند.
این واژه به زبان یونانیان باستان راه یافته و به ریخت p�tos پاتوس و در زبان رومیان به ریخت pons پونس به چم پل در آمده است.
از ریشه واژه پند و پل پارسی و ایرانی واژگان زیر در سایر زبان ها ساخته شده است:
Arabic:�فَنّ‎� ( fann ) فن و حرفه
Kazakh:�пән� ( p�n ) پن
Turkishو Uzbek :�fen
Swahili:�fani
OldEnglish�:findan� ( English�find ) , پیدا نمودن
تمام واژگان زیر به چم ( معنی ) پل میباشند:
Latin�: pōns پونز� ( “bridge” ) پل
Asturian اتریشی:�ponte پونته
Frenchفرانسه :�pont. پون
Italian ایتالیایی:�ponte پونته
Portuguese پرتغالی :�ponte پونتهه
Romanianرومانیایی :�punte پونته به چم عرشه

Spanishاسپانیایی :�puente پوئنته
پل
Aromanianارمنی :�punti نقطه و نکته
Italian ایتالیایی: punti پونتی
نتکه ها پندها
دیگه خدا وکیلی این همه چیزش ایرانیه
@iranaryan
این واژه به خوبی نشان میدهد که ایرانیان نخستین پل سازان جهان بوده اند و این واژه در بیشتر بخش های اروپا و اسیا با آوای ایرانی و پارسی بیان میشود
منبع
MacKenzie, D. N. � ( 1971 ) , “pand”, in�A concise Pahlavi dictionary, London, New York, Toronto: Oxford University Press
De Vaan, Michiel� ( 2008 ) �Etymological Dictionary of Latin and the other Italic Languages� ( Leiden Indo - European Etymological Dictionary Series; 7 ) , Leiden, Boston: Brill, �→ISBN, �pages 479 - 480

پل از پرد در فارسی میانه می آید و با واژگان بردن، بار، port، export همریشه است ( نیاهندواروپایی: bher )
پَل/ păl :گام بلند.
مانند: ایستاد و اسب سم بر سایه کوبید. پلِ شکسته. بیخ دیوار خانه.
کلیدر
محمود دولت آبادی
چیزی که روی آب میسازند و برای این میسازند که از آن طرف آب به آن یکی طرف آب بروند
پل را به پهلوی و دری پرد گویند و هنوز بسیاری از ایرانیان انرا پرد گویند
پَلّ ( پَ ل ل ) :
یک کلمه بلوچی که معنی اش به فارسی "باغ'' می باشد.
یک چیز بلند یا کوتاه که از جوب یا آهن ساخته شده که برای جابه جایی مردم لازم است
خوب بود ولی پل رو گذر =overpass
بیشتر استفاده میشه
پل: [اصطلاح موسیقی ]قطعه چوب کوچکی که بین صفحات زیر و روی بعضی سازها قرارمی گیرد و فشار صفحه ی روی را متعادل می نماید . به شکل های استوانه و شانه یی معمول است.
به چوبی بسیار کوتاه به اندازه یک وجب پلpel گویند

در لری:
پَل به موی بافته شده می گویند.
پِل به گاو نر می گویند.

واژه پَل در گویش زبان بختیاری پَل به معنای گیسو وموی زنان که در دو طرف سرشان قرار دارد گفته میشود.
در افغانستان در گویش دری پل با فتح پ به معنی تیغ را گویند هر وسیله ای تیغ مانند و یا قسمتی که تیغ دارد : پل ماشین یعنی ماشین ریشتراشی
پل وان: فضای بین دو زمین زراعتی است! من و شما پل وان شریک هستیم یعنی زمینهای من و شما در کنارهم هست.
...
[مشاهده متن کامل]

پل کش: چوبی وزین که به گاوآهن یا قلبه بسته می شود تا کلوخ های یک زمین را بشکند و خاکه کند.
پلی: با ضم پ به معنی جوش شیرین یا خمیر مایه را گویند.

پل بنایی است که در امتداد یک جاده یا خیابان بر روی درٌه، رودخانه یا جوی آب و نظایر آن می سازند تا آن جاده یا خیابان به طرف دیگر ادامه داشته باشد. به ترکی " کؤرپو " می گویند.
پل : [ اصطلاح تخته نرد] به مهره های خانه شماره ۱۳ که نقش پل را برای فرار دو اسیر ایفا میکنند
به پل در زبان ترکی کُوپری یا کورپی گفته می شود . در لغت ترکی کوپری یعنی دارای خمیدگی . که از مصدر کُپَّک گرفته شده به معنی برآمدگی پیدا کردن یا از وسط متورم شدن به شکل قارچ مانند . کوپَّک یعنی باد کردن
...
[مشاهده متن کامل]
شکم . کوپوک یعنی حباب یا کف روی آب . کوپّه یعنی برنج دم کرده که در بعضی جاها به آن کته گفته می شود .

جست زدن
گام و قدم بزرگ برداشتن
Pel. پل با کسر پ در بختیاری گاو نر را گویند . ضمنا نام تیره ای از طوایف بختیاری نیز میباشد
پل در زبان کوردی ب ِپردگفته میشود
در زبان پهلوی " پارد " که در پی دگرگونی زبان پارسی پل شده است .
پل در زبان لری باشت و بابویی موی بافته شده دختران و زنان گویند . pall
پل پلی پل مخملی پل پیچناده
یه پلی من پللت ورپیچناده
موهای بافته شده ات همچون مخمل تابیده شده است
یکرشته پیچانده موهایت از دیگر موها جدا شده است .
در زبان لری بختیاری به معنی
موهای بافته شده ی زنان
Pal
پل. ( "پ" با آوای زیر ) ، ( مازنی ) ، شرجی، هوای دم کرده، هوای دم کرده و بسیار گرم. "اسا هوا اته کم پل دارنه " - الان هوا کمی دم دارد.
به فتح پ. گیسو در گویش کازرونی ( ع. ش )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)

بپرس