پشیمان ؛ از هم پاشیده پشیمان شدن ؛ از هم پاشیده شدن پوژ ؛ در قدیم الایام اصطلاح پوژ دادنِ پنبه و پشم به معنی از هم پاژاندن یا از هم پاشاندن پنبه و پشم جهت نخ ریسی در مصارف پوششی در البسه و پارچه بافی و. . . دارای معنا و مفهوم می باشد. ... [مشاهده متن کامل]
پشم ؛ پوشاننده و پوشش دهنده پشیمان ؛ از هم پاشیده پژمان ؛ پوشش دهنده و پوشاننده یا ستارالعیوب پوژمان ؛ از هم پاشاننده متلاشی کننده ، فاش کننده و. . . تفسیر و تحلیل کاملتر در متن زیر تبیین شده است ؛ باشماق ؛ استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می باشد. یعنی کلمه ی ( پاپوش یا پوش پا ) ریخت فارسی شده ی این کلمه می باشد. و حتی فلسفه ی کلمه ی پَشم در گوسفندان از جهت پوششی می باشد که خداوند متعال برای این حیوانات در نظر گرفته است. ریخت کتابی این کلمه پوشماق منشعب از کلمه ی پوشش می باشد. در قدیم الایام اصطلاح روگرفتن زنان از مرد نامحرم که با تکه پارچه ای تورتور بر روی صورت انداخته می شد تا صورت پوشیده شود کلمه ی پوشماق گفته می شد. اگر فلسفه ی ایجاد کلمه ی پوشش و پاشماق را بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات در سه زبان فارسی و انگلیسی و ترکی بخواهیم بررسی کنیم تا ببینیم این کلمه از چه سرچشمه ای در آبراه سیال مفاهیم کلمات جاری شده است کلمه ی پوشش به عنوان یک روپوش و کاور و محافظ از جهت جلوگیری برای از هم پاشیدگی آن می باشد. یعنی دو کلمه ی پوشش و پاشش دو کلمه با بار متضاد از یک مصدر و بن واژه می باشد. کلمه ی پاشش در اصطلاح از هم پاشیدگی در یک موقعیت کاربردی دیگر با یک ساختمان متفاوت با کلمه ی فاش مرتبط می باشد. یعنی اصطلاح فاش شدن اسرار از جهت از هم پاشیدن و پوشیده نماندن و عدم پوشش آن راز می باشد که باعث فاش شدن و پاشیده شدن آن راز و حالت پشیمانی که ایجاد می شود می باشد. یعنی کلمه ی پاش و فاش دارای یک معنی مشترک به معنی از هم پاشیدگی می باشد. فلسفه ی از هم پاشیدگی هم به صورت طبیعی به معنای از فشردگی افتادن می باشد. پشیم شدن یا پژیم شدن در اصطلاح پشیمانی یعنی از پوشش افتادن و از هم پاشیدن دارای معنا و مفهوم می باشد. در همین رابطه ، کلمه ی پِژمان با ریخت پوژمان و پوشمان به معنی پوشاننده و پوشش دهنده که با یک تعریف موازی به معنی ستارالعیوب دارای معنا و مفهوم می باشد. و کلمه ی پوش با ریخت فوش مرتبط با کلمه ی فشار و فشرده ماندن می باشد. اگر هم رد کلمه ی فشار را در زبان انگلیسی جستجو کنیم کلمه ی پوش با نگارش push به معنی فشار دادن را خواهیم یافت. دو کلمه ی pull و push که بر روی درب های شیشه ای سکوریت مغازه ها در زمانه ی ما نوشته شده است به معنی کشیدن و فشار دادن دارای کاربرد عینی و قابل مشاهده خواهد بود. پس با تفاسیر ذکر شده کلمه ی باشماق با ترجمه ی کفش از جهت فشار دادن پا در درون کفش جهت محافظت و جلوگیری برای از هم پاشیدگی سلامت پا می باشد. چنانچه اگر بخواهیم زوایای بیشتری از کلمه ی پوشش را با دو کلمه ی پاش و پوش منشعب از کلمه ی فشار و از هم پاشیدگی بیشتر به پیش برویم به دو کلمه ی بسیار کلیدی در پهنه ی واژگان و دریای لغات خواهیم رسید. و آن دو کلمه چیزی نیست جز دو کلمه ی پارس و فارس. جهت درک بهتر مطلب تفسیر شده ی فوق، مطالعه ی متن تحلیل شده ی زیر در مورد کلمه ی بوشهر می تواند به دریافت و نشستن عمق مطلب در ذهن کمک کند؛ بوشِهر ؛ اگر مسیر ایجاد ساختمان کلمه ی بوشهر را از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات دنبال کنیم تا ببینیم از چه سرچشمه ای جاری شده و به چه سمتی مفهوم این کلمه جریان دارد و چه زمینی را برای سیرآب نمودن دانه های دانایی مشروب می کند بدینصورت قابل تبیین خواهد بود ؛ تک تک القاب و عناوین و اسامی که در نقطه نقطه ی ایران پهناور و عزیزمان استفاده شده است دارای حکمت های فراوانی از معنا و معانی در مفهومشان می باشد. اگر در تلفظ رایج کلمه ی بوشهر دقت کنیم برای تلفظ حرف ( ش ) از مُصَوّت کسره استفاده شده است نه از مُصَوِّت فتحه. همچنین اگر در فرهنگ و گویش زبان فارسی دقت کنیم در هیچ کجای زبان فارسی و لهجه های محلی برای کلمه ی شَهر ، از تلفظ شِهر استفاده نمی شود. در قانون و قواعد ایجاد کلمات حرف ( ب ) در ساختمان کلمه ی بوشهر در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در موقعیت های کاربردی مختلف قابل تبدیل به حرف ( پ ) می باشد و حرف ( پ ) قابل تبدیل به حرف ( ف ) می باشد. مثل شتاب و شتافتن یا مثل فارس پارس بارس بارز باروز برزو مبارزه ابراز و. . . یعنی بوشهر پوشهر پوشر فوشر فشار افشار. یعنی نیروی پوش کننده ( push ) نیروی فشار دهنده حتی در زبان و نگارش انگلیسی هم اگر دقت کنیم bushehr نگارش شده است. اگر هم به پیشینه و تاریخچه ی این خطّه از سرزمین مان دقت کنیم این نقطه از خاک ایران عزیزمان، مثل کلمه ی اصفهان با ریخت سپاهان که محل اتحاد و تجمیع سپاهیان مختلف از تمام نقاط ایران بوده است بوشهر نیز به عنوان یک نقطه ی پوش کننده و نقطه ی پس زننده ی بیگانگان بوده است . نقطه ای که همیشه به عنوان یک نقطه ی اشراف بر دشمن و نقطه ی پرفشار برای درهم فشردن و پوساندن دشمن و پس زدن متجاوزان به خاک ایران، ستارگان و دلیرمردان زیادی از این نقطه در خاک ایران درخشیده اند . ستارگانی از تنگستان و دِیْلَم و دِلوار و اَهْرَم و دیگر نقاط این خطه مثل رییس علی دلواری. پس روند تغییر تحول آوایی و تغییر ریخت و نگارش کلمه ی بوشهر در کانال زمان بدینصورت بوده است ؛ ( بوشهر پوشر فوشِر فشار افشار اپشار پاشار پاسار پسر پاسارگاد پارس فارس بارز مبارزه برزو برازجان بُرزولی بَرزانلو برزل آباد برزیل برزگر بذر و غیره ) در زبان انگلیسی نیز برای عمل فشار دادن و هُل دادن از کلمه ی پوش push استفاده می شود که به لحاظ مصدر و بن واژه و مفهوم مشترک در ساختمان این کلمه مرتبط با کلمه ی فشار می باشد. در واقع دایره ای که از کلمه ی فارس و پارس در پهنه ی واژگان و دریای لغات ایجاد شده است دایره ای بسیار وسیع و گسترده از کلمات گوناگون می باشد که در ابعاد کاربردی مختلف با مفهوم نیرو و انرژی و توانمندی در حال استفاده در مکالمات زبان فارسی امروزی و دیگر زبان ها می باشد. در واقع اگر با دقت بیشتری در مبحث زبان شناسی به کلمات و واژگان و آواهای این واژگان در همه ی زبان ها دقت کنیم متوجه خواهیم شد که زبان فارسی ریشه ی تمام زبان های مکالمات جوامع امروزی می باشد.