پشیز

/paSiz/

    dust
    straw
    toy
    trifle
    truck
    trumpery
    bauble
    fig
    sou
    copper or nickel coinage
    counter
    peanuts
    red cent

فارسی به انگلیسی

پشیز مانند
frivolous

مترادف ها

copper coinage (اسم)
پشیز

doit (اسم)
تکه، قطعه، پشیز، پول سیاه

stiver (اسم)
ذره، پشیز، غاز

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه: پشیچ
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه پشیز
معادل ابجد 319
تعداد حروف 4
تلفظ pašiz
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: pašīz] ‹پشی›
مختصات ( پَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی paSiz
...
[مشاهده متن کامل]

الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

پشیزپشیزپشیزپشیزپشیز
پشیز =pashyz
پشیز کوچکترین واحد پول ایرانیان در زمان ساسانیان بود و از آن روز به معنای کم ، بی ارزش و پول خُرد بسیارناچیز ، وتقریبا به معنای هیچ ست
درواقع آنقدر بی ارزش و ناچیز که برابری می کند با هیچ .
farthing
chicken feed=a small amount of anything, especially of money. ( See also for chicken feed. Compare this with for peanuts. )
کم، اندک، هیچ
( slang )
peanut
بنام خدا
با سلام ، پشیز واحد پول سا سا نیان بوده.
با تشکر
پاپاسی