الگوی تکیه WWS شمارگان هجا 3 منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ فارسی هوشیار
ظهیر. [ ظَ ] ( ع ص ، اِ ) هم پشت. مدد. یار. یاور. مددکار. ظِهرة. ظُهرة. پشتیوان. پشتیبان. یاریگر. کمک. ج ، ظُهَراء. ( مهذب الاسماء ) : و الملائکة بعد ذلک ظهیر. ( قرآن 4/66 ) . بدان منگر ای خواجه گر ظاهری ... [مشاهده متن کامل]
نبینی همی مرد دین را ظهیر. ناصرخسرو. پشت احکام قران بود به شمشیر خدای بهتر از تیغ سخن را نبود هیچ ظهیر. ناصرخسرو. نان پاره خویشتن بجستم از شاه ، ظهیر دولت و داد. مسعودسعد. ظهیر ملّت و ملک و نصیر دولت و دین به راستی و سزا بودش از خلیفه خطاب. مسعودسعد. عالم عادل مؤید مظفر منصور ظهیر سریر سلطنت و مشیر تدبیر مملکت. ( گلستان ) . || نیم روز. گرمگاه. ظهیرة. ظُهر. || دردپشت رسیده. مبتلی به پشت درد. || قوی پشت از شتر و جز آن : بعیر ظهیر؛شتر قوی ( مذکر و مؤنث در آن یکسان است ) .
یاور یاری دهنده طرف دار
در جدول، طرفدار
گیرنده. محافظ. حفظ کننده .
دست مرد. [ دَ م َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) یار. یاور. مدد. کمک . مددکار. پشتیبان . دستگیر. پشت . یار و مددکار. ( برهان ) : وین نیاید بدست تا بوده ست مرترا دست مرد و پای گذار. سنائی .